پایگاه خبری فولاد ایران- امروزه مشاهده برآوردهای نسبتاً کوتاه مدت برای نقطه ای که در آن تقاضا برای سوخت های مبتنی بر نفت شروع به کاهش می کند، نسبتاً رایج است. اصطلاحی که اغلب برای توصیف این "نقطه اوج" استفاده می شود، اوج تقاضای نفت است.
آژانس بینالمللی انرژی در گزارشی با عنوان نفت 2023 که سال گذشته منتشر شد، سال 2028 را سالی دانست که استفاده از سوختهای نفتی کاهش خواهد یافت.
طبق گزارش جدید آژانس بینالمللی انرژی، رشد تقاضای نفت در جهان در سالهای آینده تقریباً متوقف خواهد شد، زیرا قیمتهای بالا و نگرانیهای مربوط به امنیت عرضه که به دلیل بحران انرژی جهانی برجسته شده است، حرکت به سمت فناوریهای انرژی پاکتر را تسریع میکند.
همانطور که ممکن است انتظار داشته باشید سازمان کشورهای صادرکننده نفت، اوپک با این دیدگاه مخالف است. در واقع در گزارش اخیر خود در مورد چشم انداز تقاضای نفت که در نوامبر 2023 منتشر شد، آنها شاهد افزایش تقاضای نفت از همه نوع به جز تولید برق هستند.
آژانس اطلاعات انرژی ایالات متحده-EIA در چشم انداز کوتاه مدت انرژی ماهانه خود پیش بینی می کند که تا پایان سال 2025، تولید و تقاضای جهانی در یک تعادل نسبتاً فشرده قرار می گیرد. این مطمئناً یک روند بلندمدت نیست، اما همانطور که اغلب گفته می شود، روند بلندمدت از دسته ای از روندهای کوتاه مدت تشکیل شده است.
هر دوی این تصورات نمی توانند درست باشند. کدام فرض صحیح در مورد تقاضای نفت در آینده است؟ یا هر دو اشتباه می کنند؟ این دو دیدگاه متفاوت از تقاضای نفت چه عاملی را در نظر نمی گیرند؟
اولین پاسخ در این است که چگونه رشد طبقه متوسط در چین، هند و آفریقا را بر حسب تقاضای انرژی و شکل نهایی آن تفسیر می کنید. مورد دوم ظهور تقاضای انرژی برای هوش مصنوعی (AI) است، یک منبع کاملاً جدید تقاضا که به تازگی در پیشبینیهای تقاضای انرژی ظاهر شده است.
به گزارش فولاد ایران، بیشتر تحلیلگران انرژی های تجدیدپذیر و گاز طبیعی را برای برآوردن تقاضای هوش مصنوعی فاکتور می گیرند. آنچه بر تقاضا برای WTI و سایر سبدهای نفت خام تأثیر می گذارد، ارتباط با تولید نفت سبک در ایالات متحده و گاز مرتبط با آن است.
آمریکا سالانه 22 بشکه نفت سرانه مصرف می کند در حالی که چین 3.7 بشکه نفت سرانه مصرف می کند. هندی ها فقط 1.3 بشکه در سال مصرف می کنند. این یک شکاف بسیار گسترده است. رشد اقتصادی و رشد انرژی یکی هستند و بدون انرژی کافی رشد اقتصادی بدست نمی آورید.
یکی از استدلالهایی که توسط گروه Peak Oil مطرح شد این است که رشد بهرهوری تولید ناخالص داخلی (GDP) و جایگزینی انرژی، منحنی تقاضای نفت را مشخص میکند. افزایش بهره وری هرگز مقدار انرژی مورد نیاز برای تولید یک دلار اضافی از تولید ناخالص داخلی، بالاتر از 2.7 درصد رشد تولید ناخالص داخلی را کاهش نمی دهد.
واقعیت این است که دنیایی که امروز در آن زندگی میکنیم و احتمالاً در اواسط قرن وجود دارد، از نفت استفاده میکند.
این تصور که جهان میتواند به سرعت و بدون دردسر به اشکال دیگر انرژی منتقل شود، در زمانهای اخیر برخی حفرهها، بلکه دره های شکاف ایجاد کرده است. مزارع بادی فراساحلی با افزایش هزینه ها لغو می شوند. تولیدکنندگان خودرو به دلیل عدم علاقه مصرف کنندگان، اجرای EV را به تاخیر می اندازند. جوامعی که تحت تأثیر مکانیابی مزارع خورشیدی قرار گرفتهاند، استفاده از زمین را به عقب میاندازند، زیرا آنها پیشنهاد بخشهای بزرگ تری را برای این منظور می بلعند.
تنها کاری که ما در نیمه راه انتقال انرژی بزرگ جهانی در نظر گرفته شده انجام داده ایم، کاهش نسبی کوچک در سهم سوخت فسیلی در مصرف انرژی اولیه جهان است. در سال 2022، جهان تقریباً 55 درصد بیشتر از سال 1997 انرژی محبوس شده در کربن فسیلی مصرف کرد.
منبع: Oilprice