[ سبد خرید شما خالی است ]

تکلمه ای بر مذاکرات قیمت سنگ آهن

معمولاً از قبل از ژانویه هر سال مذاکرات مربوط به قیمت سنگ آهن شروع می شود. اینک این مذاکرات جدی تر و و حساس تر شده است. طرفین مذاکره که فروشندگان و خریداران هستند، هرکدام سنگ خودشان را به سینه می زنند و در این میان موسسات مالی نیز تحقیقات خود را دارند. ذکر نکات زیر کمک می کند تا خوانندگان بهتر بتوانند خبرها را تحلیل کنند.

1- بر اساس توافقی که در سال 2006 بین فروشندگان اصلی سنگ آهن و خریداران چینی و ژاپنی صورت گرفته است، قیمت سنگ آهن و فولاد باید به طور متناسب در یک جهت نوسان کنند. یعنی با افزایش قیمت فولاد، قیمت سنگ آهن هم بالا برود و در صورت کاهش قیمت فولاد، قیمت سنگ آهن نیز متناسب با آن پایین بیاید. بنابراین بحث بر سر کاهش یا ثبات قیمت سنگ آهن نیست. چرا که بر اساس این توافق، معدن کاران با توجه به افت قیمت فولاد باید قیمت سنگ آهن را نیز پایین بیاورند.

2- سهم عمده عرضه سنگ آهن توسط سه شرکت واله که یک موسسه نیمه دولتی برزیلی است، ریوتینتو و بی اچ پی بیلیتون صورت می گیرد. ریوتینتو بیشتر در معادن استرالیا فعال است ولی بی اچ پی بیلیتون نه تنها در استرالیا که در آمریکا، آسیا و آفریقا نیز معادن مختلفی دارد. در این میان هندی ها هم در عرضه سنگ آهن دستی دارند. ولی آن ها به صورت شرکت های پراکنده عمل می کنند و با یکدیگر در رقابت هستند.

3- چینی ها، ژاپنی ها و اروپایی ها خریداران عمده سنگ آهن هستند. ولی سهم  چینی ها به تنهایی بیش از 40 درصد  است. به همین علت هم بیشتر سر و صداها را چینی ها به وجود می آورند.

4- اخبار دریافتی از عرضه کنندگان بسیار محدود است. شرکت واله یک شرکت نیمه دولتی بوده و دلگرم به حمایت دولت برزیل است. با وجود این حمایت، این شرکت می تواند در هر حال جوابگوی سهامداران خود باشد. ولی ریو تینتو و بی اچ پی بیلیتون شرکت های بزرگ خصوصی هستند. این ها سرو صدای کمی دارند. زیرا از حدود دو سال قبل شرکت بی اچ پی درصدد خرید رقیب استرالیایی خود است. اگر بی اچ پی قیمت سنگ آهن را پایین بیاورد، سهام این شرکت در بورس ها به شدت لطمه خواهد خورد، اگرچه که تاکنون نیز در اثر بحران اقتصادی شدیداً لطمه دیده است. بنابراین قدرت وام گیری این شرکت ها برای خرید طرف استرالیایی کاهش خواهد یافت. به همین علت کمتر خبری از این شرکت نقل می شود. ضمن این که اخلاق انگلیسی حکم می کند که در شرایط بحرانی سکوت و پنهان کاری اختیار شود.

شرکت ریوتینتو هم در دو سال اخیر دست به سرمایه گذاری هایی زده است تا ارزش سهام خود را بالا برده و قدرت چانه زنی بیشتری با بی اچ پی پیدا کند. با توجه به بحران اقتصادی پیش آمده این شرکت درگیر مسایل مالی است. اگر برای افزایش قیمت سنگ آهن اصرار داشته باشد، مشتریان خود به خصوص مشتریان نقدی خود را از دست خواهد داد. حال آن که این خریداران در بازار سنگ آهن هر روز نقش پررنگ تری را بازی می کنند. بنابراین با کاهش خریداران از یک طرف باید جوابگوی سهامداران باشد و از طرف دیگر در انجام تعهدات خود در مقابل بانک ها دچار مشکل می شود. بنابراین ایستادگی در مقابل بازار به صلاح این شرکت نیست. به همین دلیل این شرکت کمتر خبری را منتشر می کند.

5- اخبار دریافتی مبنی بر کاهش های بیش از 20 درصدی قیمت سنگ آهن بیشتر از طرف چینی ها است. مذاکرات مربوط به تعیین قیمت سبد سنگ آهن برای سال 2009 به تازگی شروع شده است. چینی ها برای برهم زدن اوضاع و مشاهده واکنش عرضه کنندگان هر روز مصاحبه می کنند. بیشترین درخواست آن ها بازگشت قیمت ها به سطح قیمت ها در سال 2004 و اعمال این قیمت ها از اول ژانویه سال 2009 است. معمولاً قیمت سنگ آهن برای اول آوریل هر سال تا اول آوریل سال بعد تعیین می شود. حال اگر چینی ها بتوانند قرارداد سال 2009 را از اول ژانویه به بعد تنظیم کنند، تمام سنگ آهن های تحویل شده در ژانویه، فوریه و مارس که بیش از 150 میلیون تن برآورد می شود، باید به قیمت جدید محاسبه شود که این به معنای 20 درصد تخفیف در پرداخت های مربوط به خرید سنگ آهن سال 2008 است. ولی بعید است که عرضه کنندگان سنگ آهن این پیشنهاد را بپذیرند. چون در همه این سال ها حتی در سال 2008 که قیمت ها یکباره از اول فوریه اوج گرفت نیز این اصل رعایت شده است. اما بازگشت به قیمت های سال 2004، تنها ایده آل چینی ها بوده و معلوم نیست که عرضه کنندگان سنگ آهن آن را بپذیرند. زیرا آن ها محدودیت های فنی و مالی خودشان را دارند. ضمن آن که به علت کاهش تولید فولاد، حجم کلی خرید سنگ آهن هم کاهش یافته است. بنابراین، حتی اگر قیمت سنگ آهن 50 درصد کاهش بیابد هم با توجه به بحران اقتصادی، معلوم نیست که تقاضای آن افزایش بیابد. سیاست تولید کنندگان سنگ آهن، توقف تولید و انتظار بازگشت تقاضا به بازار است. آن ها تاکنون حداقل 15 درصد از تولید خود را کاهش داده و حمل برخی از محموله ها را به تاخیر انداخته اند. ضمن آن که در برخی از سفارشات، کرایه حمل را به عهده گرفته اند. در حالی که قبلاً مبنای قیمت فوب بنادر استرالیا بوده است. البته در این میان، کاهش هزینه حمل تا 7 دلار در هر تن به آن ها کمک کرده است.

6- برخی از موسسات نیز در این زمینه تحلیل می کنند و نظرشان را ارائه می دهند. این تحلیل ها دو دسته است. دسته اول، آن هایی که به خریداران یا فروشندگان متمایل هستند مثل بانک ها. بانک هایی که طرف معامله فروشندگان هستند، تحلیل های کمتری می دهند و در گزارشات آن ها حداکثر کاهش قیمت سنگ آهن 20 درصد بوده است. بانک هایی که طرف معامله خریداران هستند، حالت تهاجمی تری دارند و تا 30 درصد کاهش برای قیمت سنگ آهن پیش بینی کرده اند. بانک ها معمولاً در پیش بینی های خود به سود دهی شرکت ها و بالطبع ظرفیت وام پذیری آن ها نگاه می کنند، به همین دلیل، این پیش بینی ها معمولاً بی طرف نیست. ما نمی توانیم نام این بانک ها را ببریم. ولی خوانندگان عزیز می توانند با دنبال کردن خبرها به نام آن ها پی ببرند.

دسته دوم آن گروه از موسسات مستقل هستند که بازار فولاد را به طور کلی زیر نظر دارند. این موسسات نه فقط قیمت سنگ آهن بلکه قیمت کک، نفت، کرایه حمل، صنایع پائین دستی فولاد و میزان تقاضای کالاهای مصرفی را نیز زیر نظر دارند. این موسسات تحلیل می کنند که کاهش یا افزایش قیمت سنگ آهن تا چه حد روی تقاضا و قیمت کالاهای دیگر اثر می گذارد و چه رابطه ای با دیگر عوامل دارد. گزارش های این موسسات معمولاً کوتاهتر، دقیق تر و محتاطانه تر است. آن ها در بهترین حالت 7 درصد و در بدترین حالت 20 درصد کاهش برای قیمت سنگ آهن پیش بینی می کنند.

7- کاهش قیمت سنگ آهن نمی تواند عملاً روی قیمت امروز فولاد تاثیر بگذارد. قیمت سنگ آهن تحویل نقدی در دسامبر و ژانویه کاهش یافته و اخیراً کمی به ثبات رسیده است. ولی فولاد هنوز در سطح قیمت های سال 2004 و بعضاً 2005 عرضه می شود.

واقعیت این است که در بازار فولاد آنچه که از دست رفته، سودهای بادآورده ناشی از هجوم یکباره تقاضا و نه زیان ناشی از افزایش قیمت سنگ آهن و نفت است. زیرا تولیدکنندگان فولاد کالاهای خود را با سنگ آهن ارزان قیمت اواخر سال 2007 تولید کرده و در اوایل سال 2008 به قیمت گران فروختند. ولی در میانه سال که سنگ آهن گران قیمت دریافت کردند، فولاد ساخته شده را در قیمت های ارزان فروختند. اما حجم فروش آنها در فاصله ماههای ژانویه تا جولای بسیار زیاد و سود آن بسیار بالا بود.

از اکتبر تا به امروز، تولید کنندگان کالاهای خود را به قیمت بسیار ارزان عرضه کرده اند، با این وجود در این دوره تقاضای زیادی وجود نداشته است. بنابراین حجم فروش و تولید شش ماهه اول با میزان فروش و تولید سه ماهه دوم قابل مقایسه نیست. به همین دلیل اکثر آن ها در سال 2008 سود زیادی کسب کردند ولی از طرف دیگر با کاهش قیمت فولاد، قیمت نفت، کک، سنگ آهن و کرایه حمل هم پائین آمد. آن چه در قیمت بالا خریداری شد، سبد سنگ آهن قراردادی یکساله بود که عده معدودی از کارخانجات بزرگ چین و ژاپن و نه همه تولیدکنندگان فولاد دنیا درگیر آن بودند.

8- کشور ما در سالهای اخیر شاهد عرضه سنگ آهن و سرمایه گذاری در این زمینه بوده است. پیش بینی می شد که تا سال 2012 ایران در عرصه بین المللی این کالا جزء 10 کشور اول باشد، ولی بزرگترین معدن دار کشور دولت است و بزرگترین مصرف کننده هم دولت. بنابراین، بالا بودن یا پائین بودن قیمت سنگ آهن عملاً تاثیر زیادی در تراز دولت ندارد. ولی بازندگان اصلی کسانی بوده اند که سرمایه خود را در بخش معدن بکار انداختند.

آن چه مسلم است اینست که بر اساس توافق قبلی بین خریداران و فروشندگان سنگ آهن، قیمت سنگ آهن بی شک کاهش خواهد یافت. تنها چیزی که هنوز معلوم نیست میزان این کاهش و تاثیر آن در قیمت فولاد است.  

محققاً فولاد بیش از این کاهش قیمت نخواهد داشت. زیرا امروز هم قیمت ها در سطح قیمت های سال 2004 و 2005 است. از طرف دیگر، به صلاح عرضه کنندگان فولاد نیست که قیمت ها را بیش از این پایین بیاورند. زیرا با این کار باعث از دست رفتن آخرین قطره های اعتماد مشتریان خود خواهند شد. به همین علت آنها تاکنون به سیاست کاهش تولید روی آورده اند تا کاهش قیمت.

در این میان آنچه که سهام داران معادن سنگ آهن یا کارخانجات فولاد باید به آن بیاندیشند "تقاضاست". اگر تقاضا باشد، آن گاه بحث در مورد قیمت ها نیز معنا پیدا خواهد کرد، در غیر اینصورت فرقی نمی کند که قیمت ها بالا یا پائین برود. به قول آن استاد عزیز "بوق حمام قیمت ندارد، چون نه خریداری دارد و نه فروشنده ای". 

9- در پایان توجه مشترکین عزیز را به خبر "نابودی 40 درصد از ثروت دنیا" جلب می کنم. این تیتر برخاسته از نشستی است که در مدرسه اقتصاد لندن برگزار شده است. ( این مدرسه بسیار قدیمی و تاثیرگذار در سیاست های کلان اقتصادی بین المللی است.)

سوال این نیست که ثروت دنیا چه شد؟ سوال این است که با الباقی ثروت دنیا چه باید کرد؟

۲۹ بهمن ۱۳۸۷ ۱۵:۵۳
تعداد بازدید : ۹۴۳
کد خبر : ۹۰۴

نظرات بینندگان

تعداد کاراکتر باقیمانده: 500
نظر خود را وارد کنید