[ سبد خرید شما خالی است ]

بریکس: چارچوبی نو برای جنوب جهانی

پایگاه خبری فولاد ایران- بریکس که با هدف اصلاح نهادهای بین‌المللی و کاهش نابرابری در تصمیم‌گیری‌های جهانی تشکیل شد، از یک مفهوم اقتصادی به یک اتحاد چندبُعدی در زمینه‌های مالی، دیپلماسی، توسعه و امنیت تبدیل شده است.
با تغییر نظم جهانی به‌سوی چندقطبی شدن، بریکس به‌عنوان یک نیروی متوازن‌کننده در برابر گروه‌های G7 و G20 عمل کرده و از حاکمیت مالی، رشد فراگیر و معماری بین‌المللی عادلانه‌تر دفاع می‌کند.
علی‌رغم تفاوت‌های داخلی و تنش‌های ژئوپلیتیکی، بریکس نوآوری‌هایی نهادی مانند بانک توسعه نوین (NDB) و ابتکارهایی نظیر ارز دیجیتال مشترک را معرفی کرده است. این اقدامات نشان‌دهنده تلاش این گروه برای بازتعریف قوانین تعامل جهانی است.
به گزارش فولاد ایران، گروه بریکس BRICS (برزیل، روسیه، هند، چین و آفریقای جنوبی) به نیرویی تأثیرگذار در حکمرانی جهانی تبدیل شده که چالش‌گر سلطه سنتی قدرت‌های غربی است. از ابتدا، بریکس با هدف خلق جهانی چندقطبی و فراگیر تشکیل شد و فرصتی برای بیان دیدگاه‌های اقتصادهای نوظهور در صحنه جهانی فراهم کرد.
در حالی که G7 نماینده منافع اقتصادهای صنعتی پیشرفته است، بریکس به‌عنوان سکویی برای جنوب جهانی عمل کرده و از عدالت اقتصادی و حاکمیت سیاسی حمایت می‌کند.
اصطلاح "BRIC" در سال ۲۰۰۱ توسط اقتصاددانی به نام جیم اونیل ابداع شد. اولین نشست رسمی گروه در سال ۲۰۰۹ در روسیه برگزار شد و با پیوستن آفریقای جنوبی در سال ۲۰۱۰، این گروه به بریکس تبدیل شد.
هدف مشترک اعضا، اصلاح ساختارهای حکمرانی جهانی و کاهش سلطه غرب بود. بریکس با تأسیس نهادهایی مانند بانک توسعه نوین، الگویی جایگزین برای همکاری اقتصادی ارائه داد که بر حاکمیت ملی و منافع متقابل تأکید دارد.
با وجود اهداف بلندپروازانه، بریکس با چالش‌هایی مانند تفاوت‌های اقتصادی و سیاسی بین اعضا، ظرفیت نهادی محدود و تنش‌های ژئوپلیتیکی روبروست. اختلافاتی نظیر شکاف بین اقتصادهای چین و هند با اقتصادهای کندتر برزیل، روسیه و آفریقای جنوبی، مانع انسجام کامل گروه است.
با این حال، بریکس با توسعه حوزه فعالیت خود از اقتصاد به امنیت، تغییرات اقلیمی و توسعه پایدار، خود را به‌عنوان نیرویی نوظهور در تعیین نظم جهانی قرن بیست‌و‌یکم معرفی کرده است.
مقایسه بریکس با G7 و  G20
در حالی که G7 و G20 همواره به‌عنوان نهادهای اصلی حکمرانی جهانی شناخته می‌شدند، اما کارایی آن‌ها در سال‌های اخیر با تردیدهای فزاینده‌ای مواجه شده است.  G7 یک باشگاه انحصاری از اقتصادهای صنعتی غربی است که دیگر نماینده واقعی ساختار اقتصادی جهان نیست.  G20 نیز با وجود گستردگی بیشتر، اغلب به‌دلیل نفوذ نهادهای مالی غربی در انجام اصلاحات اساسی ناتوان بوده است.
در مقابل، بریکس یک جایگزین پویاتر و انعطاف‌پذیرتر به شمار می‌رود که چارچوبی برای حکمرانی جهانی مطابق با نظم چندقطبی قرن ۲۱ ارائه می‌دهد. با گسترش به BRICS+ (شامل کشورهای نوظهور دیگر)، این گروه از نظر جمعیت و سهم در تجارت جهانی بر G7 برتری یافته و در حال تبدیل شدن به وزنه‌ای تعادلی در برابر سلطه اقتصادی سنتی غرب است.
مزیت‌های کلیدی بریکس:
•    جمعیت و نمایندگی گسترده‌تر: G7 تنها حدود ۱۰٪ جمعیت جهان را در بر می‌گیرد، در حالی که بریکس بیش از ۴۰٪ جمعیت جهانی را نمایندگی می‌کند.
•    رشد اقتصادی پیش‌بینی‌شده: کشورهایی مانند چین و هند به‌عنوان موتورهای رشد جهانی در دهه‌های آینده شناخته می‌شوند، در حالی که بسیاری از کشورهای G7 با رکود اقتصادی مواجه‌اند.
•    تمرکز بر اقتصادهای نوظهور: در حالی که G20 نیز شامل کشورهای در حال توسعه است، اولویت‌های آن عمدتاً تحت تأثیر کشورهای غربی قرار دارد. در مقابل، بریکس روی موضوعاتی مانند توسعه زیرساخت، رشد پایدار و استقلال اقتصادی تمرکز دارد.
•    نوآوری نهادی بریکس: از طریق تأسیس بانک توسعه نوین (NDB)، مدل جدیدی از تأمین مالی را پیشنهاد کرده که بدون شرط‌های سیاسی غربی، به کشورها وام می‌دهد و به حاکمیت ملی آن‌ها احترام می‌گذارد.
تحول تا سال ۲۰۵۰:
پیش‌بینی‌ها نشان می‌دهد که تا سال ۲۰۵۰، بریکس پلاس از نظر تولید ناخالص داخلی (GDP)، جمعیت و سهم تجارت جهانی از G7 پیشی خواهد گرفت. این تحول نشانه‌ای از انتقال تدریجی قدرت اقتصادی به سوی جنوب جهانی و اقتصادهای نوظهور است.
بریکس به‌عنوان یک بستر مؤثر برای همکاری جنوب-جنوب مطرح شده که برخلاف G7، فاقد محدودیت‌های ایدئولوژیک غربی است. دیپلماسی در بریکس بر اساس عدم مداخله و منافع متقابل است، که آن را به الگویی جذاب برای کشورهای در حال توسعه تبدیل کرده است.
نقش بریکس در حکمرانی جهانی:
اگرچه بریکس قصد جایگزینی G7 یا G20 را ندارد، اما مکمل آن‌هاست و صدای کشورهای در حال توسعه را تقویت می‌کند. این گروه نقش مهمی در:
•    حمایت از استفاده از ارزهای محلی در مبادلات برای کاهش وابستگی به دلار آمریکا،
•    پیشنهاد اصلاحات در شورای امنیت سازمان ملل برای نمایندگی بهتر کشورهای در حال توسعه،
•    ارائه مدل مالی جایگزین بدون شرط‌های سیاسی غربی
ایفا کرده است.

چالش‌های پیش روی بریکس:
1.    فقدان انسجام داخلی: اختلافات اقتصادی و سیاسی بین اعضا (مثلاً رشد سریع چین و هند در برابر رکود در روسیه، برزیل و آفریقای جنوبی) مانعی برای هماهنگی کامل است.
2.    تأثیر محدود جهانی: با وجود نهادهایی مانند NDB، بریکس هنوز تأثیر قابل توجهی بر سیستم مالی جهانی نداشته است.
3.    نبود دستورکار روشن: بیانیه‌های کلی و غیرالزام‌آور آن باعث شده برخی ناظران به نبود چشم‌انداز استراتژیک در این گروه انتقاد کنند.
4.    وابستگی به چین: اقتصاد چین سهم بزرگی در BRICS دارد که می‌تواند باعث غلبه منافع چین بر منافع دیگر اعضا شود.
5.    نبود ساختار سازمانی دائمی: برخلاف G7 که دبیرخانه رسمی دارد، بریکس فاقد ساختار نهادی منسجم است.
6.    تنش‌های ژئوپلیتیکی: اختلافات مرزی هند و چین و سیاست‌های تهاجمی روسیه، گاهی انسجام گروه را تهدید می‌کند.
در مجموع، با وجود فرصت‌های بزرگ اقتصادی و استراتژیک برای بریکس، این گروه با چالش‌های پیچیده‌ای روبه‌رو است که نیازمند هماهنگی و مدیریت دقیق در راستای حفظ انسجام و موفقیت در سطح جهانی است.


منبع: policycenter.ma

۱ اردیبهشت ۱۴۰۴ ۱۱:۱۴
تعداد بازدید : ۴۹
کد خبر : ۷۳,۰۶۷

نظرات بینندگان

تعداد کاراکتر باقیمانده: 500
نظر خود را وارد کنید