پایگاه خبری فولاد ایران- چه زمانی جنگ تجاری رئیسجمهور دونالد ترامپ با چین پایان خواهد یافت؟ آیا اصلاً پایان خواهد یافت؟ و اگر چنین شود، چه کسی میگوید که رئیسجمهور آمریکایی دیگری در آینده جنگ تجاری جدیدی را آغاز نخواهد کرد؟ سیاستگذاران، معاملهگران، تحلیلگران تجاری و پیشبینیکنندگان در سراسر جهان در تلاشند تا به این سوالات پاسخ دهند؛ وظیفهای بسیار دشوار با توجه به ارزشی که ترامپ برای پیشبینیناپذیری قائل است. و مطابق با ویژگیهای شناختهشدهاش، حملات تعرفهای ترامپ در چند هفته گذشته – که رژیم تعرفهای متقابل و آشوبزایی را پیاده کرده و سپس آن را برای ۹۰ روز به حالت تعلیق درآورده در حالی که محدودیتها بر صادرات چین افزایش یافته است – نمونهای از پیشبینیناپذیری است.
به گزارش فولاد ایران، واشنگتن و پکن اکنون به یکدیگر زل زدهاند و منتظرند تا یکی از آنها عقبنشینی کند. تعرفههای ترامپ بر کالاهای چینی اکنون به ۱۴۵ درصد رسیده است. علیرغم استثناهایی برای برخی محصولات پیشرفته مانند آیفونها و اعتماد ترامپ به اینکه رئیسجمهور چین، شی جینپینگ، در نهایت گوشی را برداشته و برای کاهش تنشها تماس خواهد گرفت، شی در حال حاضر تمایلی به گفتوگو ندارد. به جای تسلیم شدن یا درخواست برای مذاکره، چین مانند گذشته به مقابله به مثل پرداخته است. اکنون کالاهای آمریکایی وارد چین مشمول تعرفه ۱۲۵ درصدی هستند؛ شرکتهای بزرگ آمریکایی در فهرست «نهادها»ی پکن قرار گرفتهاند که دسترسی آنها به برخی محصولات چینی محدود میشود؛ و ماشین تبلیغاتی حزب کمونیست چین در حال راهاندازی جنگ کلامی علیه ایالات متحده است. در تاریخ ۱۳ آوریل، چین صادرات برخی مواد معدنی نادر را متوقف کرد و دو روز بعد خرید هواپیماهای مسافربری بوئینگ را متوقف کرد.
این اولین بار نیست که واشنگتن و پکن با یکدیگر درگیر شدهاند. در طول نخستین دوره ریاستجمهوری ترامپ، واشنگتن حدود ۳۳۵ میلیارد دلار از کالاهای چینی را با سطوح مختلف تعرفهای هدف قرار داد که برخی از آنها از سایرین بالاتر بودند. این اختلاف سالها به طول انجامید و در نهایت در سال ۲۰۲۰ با امضای توافقنامه تجاری فاز اول توسط ترامپ به پایان رسید، که به موجب آن پکن موظف شد میلیاردها دلار کالاهای اضافی از ایالات متحده خریداری کند که پکن نتوانست به شرایط آن پایبند بماند، بخشی به دلیل پاندمی جهانیCOVID-19).)
با این حال، تفاوت میان وضعیت کنونی و گذشته قابل توجه است. در آن زمان، مقامات ایالات متحده و چین هنوز در موضوعات مختلفی از جمله برنامه هستهای کره شمالی تا تجارت فنتانیل با یکدیگر تعامل داشتند. امروز، جنگ تجاری میان دو اقتصاد بزرگ جهان و بزرگترین مصرفکنندگان نظامی شروع به تأثیرگذاری بر سایر زمینههای سیاست کرده است. تاریخاً، تجارت یک بخش از روابط دوجانبه وسیعتر بود که مقامات ایالات متحده و چین میتوانستند در آن به مذاکره نشسته و بدون تنشهای زیاد با یکدیگر تعامل کنند. اکنون، این فقط یکی دیگر از حوزههای رقابت شدید است. آخرین بخش سالم از این مباحث اکنون خود نیز دچار لرزش شده است.
این موضوع از نظر اقتصاد جهانی اهمیت زیادی دارد، همانطور که بازار سهام نشان میدهد. اما با افزایش تعرفههای متقابل و عدم وجود مذاکرات در افق، این مسئله برای آینده روابط ایالات متحده و چین بسیار مهم است.
ر. نیکلاس برنز، سفیر سابق ایالات متحده در چین، این هفته گفت: «قدرتهای بزرگ یاد میگیرند که اختلافات خود را به بخشهای مختلف تقسیم کنند تا بتوانند سایر منازعات را مدیریت کنند، چه به دلیل منافع مشترک در یک موضوع خاص و چه به دلیل این که عدم توانایی در انجام این کار میتواند منجر به تقابل شود.» ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی در دوران جنگ سرد، که چهار دهه به طول انجامید، رقیبان سرسختی بودند و برای نفوذ در چندین قاره رقابت میکردند و برای افزایش قدرت خود در ضرر دیگری، پروکسیهای خود را از جاهایی مانند افغانستان، آنگولا و نیکاراگوئه به سلاح میآوردند. با این وجود، با وجود تنشها، هر دو کشور به دلیل ضرورت و ترس از ناشناختهها هنوز هم توانستند توافقنامههای کنترل تسلیحات و کاهش تنشهای نظامی را در زمان مناسب به دست آورند.
علیرغم پیشبینیها از سوی کارشناسان برجسته روابط بینالملل که احتمال دارد ایالات متحده و چین در نهایت وارد جنگ شوند، هر دو کشور انگیزه زیادی برای جلوگیری از چنین سناریویی دارند. با این حال، آنچه که باید یک هدف کاملاً واضح باشد، وقتی که دیپلماسی به استثنا تبدیل میشود به هدفی سختتر دست یافتنی تبدیل میشود. بیایید صادق باشیم – در حال حاضر، آمریکاییها و چینیها بیشتر علاقهمند به صحبت کردن از بالای سر یکدیگر هستند تا اینکه به یکدیگر حرف بزنند.
این وضعیت بهمرور زمان تنها پیچیدهتر خواهد شد. هرچقدر جنگ تجاری طولانیتر شود، احتمال بیشتری وجود دارد که واشنگتن و پکن راههای دیگری برای مقابله به مثل فراتر از مسائل اقتصادی پیدا کنند. جدا کردن اختلافات تجاری از سایر زمینههای سیاست دشوارتر خواهد شد. گروههای کاری که پیش از این برای مدیریت مسائل مشترک مانند مهاجرت غیرقانونی، مبارزه با مواد مخدر، کره شمالی و امنیت در خاورمیانه ایجاد شده بودند، تعلیق خواهند شد یا به طور کامل فرو میپاشند. این موضوع بهطور نسبی در حال رخ دادن است؛ تلاشهای وانگ یی، وزیر امور خارجه چین برای برقراری تماس با مارکو روبیو، وزیر امور خارجه ایالات متحده و مایک والز، مشاور امنیت ملی ایالات متحده، رد شده و گروههای بیندستگاهی که در دوران دولت قبلی تشکیل شده بودند، اکنون متوقف شدهاند.
هیچکدام از اینها به نفع ایالات متحده یا چین نیست. اگرچه ممکن است هنوز راه زیادی تا تبدیل جنگ تجاری به یک جنگ نظامی باقی باشد، هر دو ابرقدرت باید تلاش کنند که به صورت مسالمتآمیز همزیستی کنند. اگر مذاکرات کمتر نادر شود، پس ما باید به شانس متکی باشیم.
منبع: agweb.com