پایگاه خبری فولاد ایران- سایت خبری گاردین با نگاهی تحلیلی، مقایسهای میان دونالد ترامپ و مائو تسهتونگ ارائه میدهد و بررسی میکند که برخی در چین، ترامپ را بیشتر شبیه مائو میبینند تا شی جینپینگ. در حالیکه شی برای حفظ نظم و انضباط از قدرت حزبی استفاده میکند، ترامپ و مائو هر دو از آشوب، عوامگرایی و تحریک تودهها برای تضعیف نهادها و تثبیت قدرت خود بهره میگیرند.
نویسنده با اشاره به شباهتهایی مثل شخصیت، ضدیت با نخبگان، تمایل به حذف کارشناسان و ایجاد دوقطبی «دشمن/دوست»، ترامپ را به نوعی نماد یک انقلاب فرهنگی آمریکایی توصیف میکند.
تفاوتهای ساختاری مانند وجود نهادهای دموکراتیک در آمریکا و تجربه فاجعهبار انقلاب فرهنگی چین نیز ذکر شدهاند، اما هشدار داده میشود که بیتفاوتی اطرافیان ترامپ نسبت به اقدامات او میتواند منجر به آسیبهای جدی سیاسی و اجتماعی شود.
این مقاله تأکید میکند که اگرچه چین هنوز درگیر پیامدهای آن دوران است، اما پس از مائو دورهای از شکوفایی را تجربه کرد. این امید مطرح میشود که شاید آمریکا نیز پس از ترامپ وارد دورهای سازندهتر شود، اگر عبرت گرفته شود.
به گزارش فولاد ایران، درست مانند مائو، زمانی که تقریباً ۶۰ سال پیش در تدارک انقلاب فرهنگی بود، بهنظر میرسد ترامپ هم باور دارد که آیندهای روشن از دل «آشوب بزرگ در زیر آسمان» بهدست میآید.
بدیهی است که این مقایسه محدودیتهایی دارد. انقلاب فرهنگی، که یک دهه به طول انجامید، شاید دو میلیون نفر را به کام مرگ فرستاد یا آزار و شکنجه کرد و دهها میلیون نفر را تحت ظلم و ستمی باورنکردنی قرار داد. این انقلاب بخش بزرگی از فرهنگ چین را نابود کرد، مدارس و دانشگاهها را بست، اندیشمندان بزرگ کشور را ساکت کرد و خانوادهها را از هم پاشاند.
مائو میگفت مهمترین پرسش انقلاب این است: «دشمنان ما چه کسانی هستند؟ دوستان ما چه کسانی هستند؟» سخنان تفرقهافکنانه، بخش جداییناپذیر جذب هوادار برای ترامپ بوده و او از «دشمنی درون کشور» میگوید که بهنظرش خطرناکتر از چین، روسیه و دیگر کشورهاست.
ماهیت انقلابی دور دوم ریاستجمهوری ترامپ، این مقایسه را تقویت میکند. مائو انقلاب فرهنگی را پس از شکست فاجعهبار «جهش بزرگ به پیش» آغاز کرد — برنامهای اقتصادی که به دلیل غرور و بیپرواییاش تا ۴۵ میلیون کشته بهدنبال داشت، پیش از آنکه رهبران عملگراتر مهار او را در دست بگیرند. او خواستار انتقام و حذف کسانی بود که حاضر نبودند هدف نامحتمل بعدیاش را دنبال کنند.
انقلاب فرهنگی با مرگ مائو در سال ۱۹۷۶ بهتدریج به پایان رسید. آنچه پس از آن آمد، شکوفایی بینظیری در زمینههای اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و حتی سیاسی بود. هرچند تمایلات دموکراتیک هیچگاه ریشه نگرفتند، اما نشانههایی از امید و خلاقیت آن دوران هنوز هم با وجود تلاشهای دولت پکن، باقی ماندهاند.
اگر چنین چیزی در یک نظام تکحزبی ممکن بوده، شاید پس از دوران ترامپ نیز چیزی بهتر در انتظار باشد. با این حال، چین همچنان بهای سیاسی، اجتماعی و روانی اشتباهات و بیرحمیهای مائو را میپردازد. هرچه این کمپین طولانیتر شود، خسارت آن بیشتر خواهد بود.
منبع: گاردین