پایگاه خبری فولاد ایران- کسبوکار و تجارت جهانی به روشهایی در حال تغییر است که ارتباطی با تهدیدهای تعرفهای رئیسجمهور آمریکا ندارد.
چرخه بیپایان تهدیدهای تعرفهای ترامپ، بازارهای آمریکا را متلاطم کرده و متحدان و رقبای واشنگتن را خشمگین ساخته است. اما باید در نظر داشت که بسیاری از تغییرات در تجارت جهانی و زنجیرههای تأمین، مدتی است که آغاز شده و ربطی به اقدامات ترامپ ندارد. علاوه بر این، روندهای بزرگ همیشه آن چیزی نیستند که به نظر میرسند.
به عنوان مثال، مفهوم نزدیکسازی زنجیره تأمین (Nearshoring)، یعنی انتقال تولید و تأمین مواد اولیه به کشورهای نزدیکتر، در آمریکای شمالی رخ داده است. در سالهای اخیر، رابطه تجاری آمریکا، مکزیک و کانادا قویتر شده و وابستگی به چین کاهش یافته است. اما از نظر جهانی، میانگین فاصله جغرافیایی تجارت در دهه گذشته سالانه ۱۰ کیلومتر افزایش یافته و به ۵۲۰۰ کیلومتر رسیده است. این افزایش به دلیل آن است که "دوستمحوری" (Friendshoring) لزوماً به معنای تأمین محلی نیست؛ برای مثال، آمریکا تولیدات خود را از چین به مکزیک انتقال داده، اما در عین حال از ویتنام نیز تأمین میکند.
در همین حال، اروپا از وابستگی به انرژی روسیه فاصله گرفته و به سمت تأمین از آمریکا رفته است. کشورهای قدرت متوسط مانند برزیل، هند و کشورهای آسهآن نیز در حال ایجاد ائتلافهای تجاری جدید در سراسر جهان هستند.
به گزارش فولاد ایران، اگرچه بسیاری از دولتها بر کاهش اثرات کربنی تأکید دارند، که مستلزم زنجیرههای تأمین کوتاهتر است، اما تجارت جهانی همچنان گستردهتر از همیشه است.
به این ترتیب، سه بلوک تجاری سیاسی در حال شکلگیری است.
یک مطالعه صندوق بینالمللی پول (IMF) در می ۲۰۲۳ نشان داد که سه بلوک تجاری سیاسی در حال شکلگیری است:
1. بلوک متمایل به آمریکا: شامل آمریکا، اروپا، کانادا، استرالیا و نیوزیلند.
2. بلوک نزدیک به چین: شامل چین، روسیه، بلاروس، سوریه و اریتره.
3. بلوک بیطرف یا غیرمتعهد: شامل هند، کشورهای آسهآن و دیگر کشورهای "جنوب جهانی" که موضع بیطرفانهای در قبال آمریکا و چین دارند.
طبق تحقیقات، تجارت بین کشورهای غیرهمسو از سال ۲۰۱۷ تا ۲۰۲۴ حدود ۷ درصد کاهش یافته است. اگرچه جنگ تعرفهای و تنشهای تجاری در این امر نقش دارند، اما مهمترین عامل، جنگ روسیه و اوکراین در سال ۲۰۲۲ بوده است. این میزان کاهش تجارت هنوز کمتر از دوران جنگ سرد است، اما از نظر اقتصادی تأثیر بیشتری دارد. در آن زمان، تجارت جهانی کالاها ۱۶ درصد از تولید ناخالص داخلی جهان را تشکیل میداد، در حالی که اکنون این رقم به ۴۵ درصد رسیده است.
برخلاف دوران جنگ سرد که کشورهای بلوکها در حال افزایش یکپارچگی اقتصادی بودند، اکنون کشورها در حال درونگرایی اقتصادی هستند.
مثلاً آمریکا، در حالی که تجارت خود را با برخی کشورها افزایش داده، همزمان تهدید به وضع تعرفههای جدید علیه همان کشورها کرده است. افزایش واردات تجهیزات حملونقل از مکزیک به آمریکا نشان میدهد که این تغییر بیشتر به دلیل کاهش تجارت با کانادا است تا کاهش تجارت با چین.
اگرچه تجارت دوجانبه چین و آمریکا کاهش یافته، اما ارزش واردات آمریکا که به چین وابسته است، چندان تغییر نکرده است. دلیل آن این است که کالاهای چینی از طریق کشور ثالث به آمریکا صادر میشوند.
اما روندهای کلان اقتصادی، فراتر از ترامپ ادامه خواهند داشت. مثلاً چین از سال ۲۰۱۵، یعنی قبل از انتخاب ترامپ، برنامه کاهش وابستگی تکنولوژیک به غرب را آغاز کرده بود. گزارش شرکت مشاوره بوستون (BCG) پیشبینی میکند که تا سال ۲۰۳۳، تجارت بین غرب و چین ۲۲۱ میلیارد دلار کاهش خواهد یافت که معادل ۱.۲ درصد از تجارت جهانی است.
درکل، برخلاف آنچه تصور میشود، آمریکا تأثیر کمتری بر تجارت جهانی نسبت به آنچه رسانهها عنوان میکنند دارد.
تحولات کنونی تجارت جهانی حاصل تحولات بلندمدت اقتصادی، تکنولوژیک و سیاسی است که حتی پس از دولت ترامپ ادامه خواهند داشت.
منبع: فایننشال تایمز