پایگاه خبری فولاد ایران- رشد اقتصادی و پیچیدگی افزوده به نظر خوب است، اما در برخی مواقع، این ترکیب بسیار پیچیده می شود و ساده سازی مورد نیاز است.
به گزارش فولاد ایران، بخش زیادی از درآمد جهان به افراد غیر شاغل در زمینه های ممتاز می رسد. شهروندان شاغل معمولی به این فکر می کنند که آیا برای مخارج روزمره من به اندازه کافی باقی نمانده است.
انتخابات منجر به انتخاب سیاستمدارانی می شود که خواهان جنگ هستند یا می خواهند نظام فعلی را واژگون کنند. سپس این سیستم به گونه ای تغییر می کند که منجر به هزینه کمتر برای مراقبت های بهداشتی و سایر موارد می شود.
در این راستا، نویسنده سایت خبری اویل پرایس، گیل توربرگ، سعی می کند کمی از مشکل اساسی را توضیح دهم و نکاتی را در مورد اینکه ساده سازی ممکن است مفیدتر باشد را ارائه می دهد.
گیل به تمایل همه انواع اقتصادها به عمل در چرخه اشاره می کند. از نظر او اقتصادها هم به منابع و هم به مشارکت انسانی نیاز دارند. در صورت مساعد بودن شرایط، تعداد جمعیت انسان افزایش می یابد. هنگامی که جمعیت افزایش می یابد، سرانه منابع، مانند زمین های قابل کشت و آب شیرین، کاهش می یابد. افزودن پیچیدگی به اقتصاد کمک می کند تا سرانه منابع را کاهش دهد.
با پیچیدگی بیشتر، امکان رشد استخراج منابع از انواع مختلف، حداقل برای مدتی وجود دارد. چاه های عمیق تر گاهی اوقات می توانند آب شیرین بیشتری را اضافه کنند. برای افزایش عملکرد محصول می توان از آبیاری و کود استفاده کرد. تجارت بین المللی امکان به دست آوردن منابع را از سرزمین های دورتر فراهم می کند. افزودن بدهی به کارخانهها اجازه میدهد تا با استفاده از فروش کالاهای تولید شده توسط کارخانهها، ساخته و هزینه آن پرداخت شود. دولتهای بزرگتر اجازه میدهند جادهها، مدارس و خدمات بیشتری از همه نوع وجود داشته باشند.
استفاده از پیچیدگی افزوده به رشد اقتصادی برای مدت طولانی کمک می کند، اما در برخی مواقع، همه چیز به اشتباه پیش می رود. چاههای نفت و دیگر انواع استخراج منابع برای ساخت گرانتر میشوند، زیرا در ابتدا از سادهترین منابع استخراج میشوند. آلودگی بیشتر به یک مشکل تبدیل می شود. دانشگاهها شروع به تولید فارغالتحصیلان با مدارک پیشرفته بیشتری نسبت به فرصتهای شغلی میکنند که به اندازه کافی برای توجیه تحصیل در آن مدارک پرداخت میکنند. هزینه های مراقبت های بهداشتی بسیار گران می شود. افزایش بهره بدهی ها به یک بار سنگین برای دولت ها و شهروندان تبدیل می شود.
وقتی پیچیدگی اضافه به حدی برسد، شهروندان مشکل را احساس می کنند. آنها تمایل دارند که دولت های فعلی را از قدرت خارج کنند. یا از راه های دیگر سرکش می شوند.
زمانی که پیچیدگی اضافه دیگر بازپرداخت کافی نداشته باشد، به نظر می رسد سیستم این را احساس می کند و شروع به سوق دادن اقتصادها در جهت مخالف می کند. اغلب، دستمزد کارگران عادی نسبت به هزینه زندگی بسیار پایین میشود. آنها شورش می کنند و حکومت های خود را سرنگون می کنند. یا دولت های مرکزی ممکن است سقوط کنند، همانطور که دولت مرکزی اتحاد جماهیر شوروی در سال 1991 انجام داد. این اتفاق پس از پایین آمدن قیمت نفت برای مدت طولانی رخ داد. اتحاد جماهیر شوروی صادرکننده نفت بود و درآمد مالیاتی به صادرات نفت بستگی داشت. درآمد حاصل از کشاورزی نیز عملکرد ضعیفی داشت. بنابراین، خلاص شدن از شر یک لایه از دولت، یا برنامه های بیش از حد دولتی، به نظر یکی از موضوعات رایج ساده سازی است.
موضوع دیگر امروز تجارت بین المللی است. سرانه عرضه نفت خام پایین است. به نحوی، تجارت بین المللی (که از نفت خام استفاده می کند) باید کاهش یابد.
با وجود منابع ناکافی نفت در دسترس، انجام تولید در نزدیکی خانه، به جای دوردست، بسیار مطلوب است. این یکی از دلایل اصلی رقابت در تولید بین ایالات متحده و چین است. اگر ایالات متحده بتواند به صورت محلی تولید کند، شغل ایجاد می کند و بخشی از عرضه محدود نفت خام جهان را نجات می دهد.
موضوع دیگر، عرضه بیش از حد کارگران با مدارک پیشرفته نسبت به تعداد مشاغلی است که به چنین مدارکی نیاز دارند. مطالعهای که در اوایل سال 2024 منتشر شد، نشان میدهد که تنها حدود نیمی از فارغالتحصیلان دانشگاهی ایالات متحده میتوانند ظرف یک سال پس از فارغالتحصیلی، شغلی را به دست آورند که نیاز به مدرک دانشگاهی دارد. در واقع، اکثریت کسانی که نمی توانند شغل مورد نیاز مدرک دانشگاهی را در مدت یک سال پس از فارغ التحصیلی به دست بیاورند، 10 سال پس از فارغ التحصیلی کم کار هستند. به وضوح، تعداد فارغ التحصیلان دانشگاهی باید کاهش یابد.
گیل اظهار می کند: "نموداری که چندین سال پیش پیدا کردم و نشان میدهد که چگونه امید به زندگی زنان در ایالات متحده نسبت به سایر کشورهای پردرآمد کاهش یافته است. امید به زندگی در ایالات متحده نسبت به سایر اقتصادهای پیشرفته کاهش یافته است. چیزی به وضوح در مورد سلامت در ایالات متحده اشتباه است."
موضوع دیگری که در مقدمه ذکر شد، نسبت هزینه های دولت است که به سمت افراد غیر شاغل می رود. هنگامی که بودجه آماده می شود، اغلب بسیاری از این برنامه ها به عنوان "هزینه اجباری" در کنار هم قرار می گیرند، بنابراین ما دقیقا نمی بینیم که این هزینه برای چیست.
به طور معمول، بحث در مورد مخارج مربوط به بخش هایی از بودجه غیر از هزینه های اجباری است. مشکل این است که همه بخش ها به هر شکلی نیاز به تامین مالی دارند.
اگر مقدار کل کالاها و خدمات تولید شده در مقطعی شروع به کاهش کند، کارکرد سیستم مانند امروز مشکل ساز می شود. برای مثال، اگر مجموع عرضه مواد غذایی در مقطعی (مثلا 2050) بسیار کم شود، این سوال وجود دارد که کدام شهروندان باید جیره غذایی ناکافی دریافت کنند: کارگران یا کسانی که تحت برنامه بازنشستگی سالمندان مزایای دریافت می کنند. اگر انتظار داشته باشیم که کارگران به کار خود ادامه دهند، من به کارگران رای خواهم داد که غذای کافی دریافت کنند. این موضوع نشان می دهد که در برخی مواقع، سالمندان ممکن است مجبور شوند به سر کار برگردند تا سهم کافی از آنچه تولید می شود را به دست آورند.
گیل می گوید من نتایج انتخابات ریاست جمهوری اخیر ایالات متحده را فراخوانی برای ساده سازی می دانم: خلاص شدن از شر قطعات غیر ضروری سیستم.
دونالد ترامپ و تیمش آشکارا دیدگاه متفاوتی نسبت به نحوه عملکرد دولت با جو بایدن دارند. به ویژه، تیم جدید مایل است از شر آنچه به عنوان بخش های غیرضروری سیستم می بیند خلاص شود.
به نظر می رسد بسیاری از نقاط دیگر جهان با مشکلات سیاسی و مالی مشابهی روبرو هستند. آلمان با فروپاشی دولت دست و پنجه نرم می کند. فرانسه با بحران های سیاسی و بودجه ای مواجه است. حتی اقتصاد چین نیز با مشکلات بزرگی مواجه است. من مشکل اساسی را کمبود منابع، به ویژه منابع انرژی، برای افزایش جمعیت جهان میدانم.
این تنها نفت نیست که کمبود دارد. زغال سنگ نیز نسبت به جمعیت جهان کمبود دارد. اورانیوم نیز با کمبود مواجه است.
بدون منابع انرژی کافی برای هر نفر، جهان احتمالاً به تولید کالاها و خدمات کمتری در کل نیاز خواهد داشت. برخی از کاربردهای محصولات انرژی، و کالاها و خدماتی که می توان با محصولات انرژی تولید کرد، باید ناپدید شوند.
اکنون، تمام نقاط جهان نیاز به بررسی مجدد مصرف انرژی در حال حاضر دارند و به دنبال کاربردهایی هستند که اقتصاد بدون آن به راحتی بتواند کنار بیاید. به عنوان مثال، به نظر می رسد کاهش مصرف سرانه نفت که در سال 2020 رخ داد، هنوز هم تاثیر دارد. برخی از مردم هنوز از خانه کار می کنند و در مصرف نفت صرفه جویی می کنند که برای رفت و آمد استفاده می شود. برخی از پروازهای خطوط هوایی از راه دور نیز حذف شدند، به ویژه در آسیا، که مصرف سوخت جت را کاهش داد.
اقتصاد خودسازمانده تمایل دارد جهان را به سمت انقباض سوق دهد. این که چگونه کار خواهد کرد به هیچ وجه مشخص نیست. اکثر مردم واکنش به کووید-19 را به عنوان راهی برای کاهش مصرف نفت درک نکردند. این امکان وجود دارد که تغییرات آینده تا حدی ناشی از کاهش هزینههای سازمانهای دولتی باشد که درک آن به اندازه محدودیتهای کووید-19 دشوار است.
انتظار می رود تولید صنعتی جهان اولین نوع تولید باشد که کاهش می یابد. اگر عرضه انرژی کاملاً محدود باشد یا قیمت بالایی داشته باشد، منطقی است. بدون عرضه انرژی ارزان قیمت کافی، یک کشور احتمالاً تولید کالاهای خود را کاهش خواهد داد. در عوض، سعی می کند از کشورهایی که منابع تامین انرژی کمتری دارند خرید کند.
به نوعی، جمعیت جهان فقیرتر می شود، اما سطح جمعیت به سرعت کاهش صنعتی شدن کاهش نمی یابد.
سادهسازی احتمالاً در مراحل مهمی انجام میشود، شاید در زمان رویدادهای عجیب و غریب، مانند آنچه در سال 2020 رخ میدهد.
گیل اظهار می کند که ساده سازی ممکن است از این چند راه انجام شود:
سازمانهای دولتی سطح بالا ممکن است شروع به ناپدید شدن کنند. برای مثال، اتحادیه اروپا ممکن است بودجه کافی دریافت نکند و متوقف شود. یا ممکن است اتفاقی مشابه برای صندوق بین المللی پول یا سازمان تجارت جهانی بیفتد.
برنامههایی که ما انتظار داریم توسط دولت فدرال ایالات متحده تأمین مالی شوند، ممکن است به طور کامل به ایالتها واگذار شوند، خواه تأمین مالی شوند یا نه، همانطور که امور مالی هر ایالت اجازه میدهد. به عنوان مثال می توان به تامین اجتماعی اشاره کرد.
ممکن است مشکلات بانکی، شاید به طور همزمان در بسیاری از کشورهای جهان، بزرگ شود. حباب بدهی که بازارهای سهام را نگه داشته است ممکن است از بین برود. دولت ها سعی می کنند جبران کنند، اما ممکن است نتوانند به اندازه کافی موفق شوند. یا اگر با پول تازه چاپ شده ای که برای جبران ورشکستگی های گسترده بانک ها ایجاد شده است، عملاً چیزی برای خرید وجود نداشته باشد، دولت ها می توانند به طور ناخواسته ابر تورم ایجاد کنند.
ممکن است تعداد زیادی از خانه ها و آپارتمان ها به اشتراک گذاشته شود. ترتیب فعلی بسیاری از افراد مجرد که به تنهایی زندگی می کنند، چه در یک آپارتمان یا یک خانه مستقل می توانند با موقعیت های هم اتاقی بیشتری جایگزین شوند. خانواده های چند نسلی که با هم زندگی می کنند ممکن است رایج تر شوند.
مراقبت های بهداشتی ممکن است بسیار ساده تر و محلی شود. به جای دیدن مجموعه ای از متخصصان از راه دور، افراد ممکن است به یک ارائه دهنده بهداشت محلی بروند. احتمالاً تعداد داروها از سراسر جهان به شدت کاهش می یابد. به نظر می رسد برنامه های دولت برای مراقبت از سالمندان دارای معلولیت جدی کاهش یابد.
ممکن است دانشگاه ها به شدت کاهش یابد. آموزش تعداد زیادی از افرادی که نمی توانند مشاغل مورد نیاز مدرک دانشگاهی را پیدا کنند، فایده ای ندارد.
تلاش عظیمی که برای مراقبت از مزارع در ایالات متحده انجام می شود ممکن است ناپدید شود. درعوض، مردم تلاش بیشتری برای کشت محصولات محلی انجام خواهند داد. برخی از افراد ممکن است جوجه ها را نیز پرورش دهند.
سفرهای بین المللی برای تفریح احتمالاً ناپدید خواهند شد، به جز برای افراد بسیار ثروتمند. حتی سفرهای کاری بسیار غیرمعمول خواهند شد. به نظر می رسد حجم کالاها و خدمات حمل و نقل بین المللی کاهش یابد.
بسیاری از انواع فعالیتهای اختیاری که اکنون با ماشین انجام میشوند، ممکن است با نسخههای محلی بیشتری جایگزین شوند، که با پیادهروی یا شاید با دوچرخه به آنها میرسید. به عنوان مثال، بازدید از رستوران ها ممکن است تا حد زیادی ناپدید شود، اما غذا خوردن با دوستان یا اقوام نزدیک در خانه ممکن است افزایش یابد. بازدید از کلیساها ممکن است به شدت کاهش یابد، همانطور که در زمان محدودیت های کووید-19 اتفاق افتاد، اما ممکن است با گروه هایی که در خانه ها گرد هم می آیند جایگزین شوند. سالنهای ورزشی برای تفریح ممکن است ناپدید شوند، اما مردم ممکن است ورزش بیشتری را از باغهای خود و نیازشان به پیادهروی تا قرار ملاقات دریافت کنند.
رهبران سیاسی بسیار عجیب ممکن است روی کار بیایند.
توسط گیل توربرگ
منبع: Oilprice