پایگاه خبری فولاد ایران- هفته گذشته در نشستی با روشنفکران و سیاستگذاران عمدتا اروپایی در کوه های آلپ ایتالیا بیشتر گفتگوها حول رمزگشایی آمریکای دونالد ترامپ بود. رئیس جمهور این بار چگونه خواهد بود؟ جهان در چهار سال آینده چگونه تغییر خواهد کرد؟ اروپا چگونه باید واکنش نشان دهد؟
به گزارش فولاد ایران، ترامپ و سایرین در دولت آتی او به دقت در مورد تغییرات ژئوپلیتیکی فکر می کنند که اتحادیه اروپا هنوز واقعاً با آن دست و پنجه نرم نکرده است. با جدا شدن ایالات متحده از چین، اروپا با انتهای تیز چماق اقتصادی پکن روبرو خواهد شد. و در نهایت، اروپایی ها باید کمتر به جزئیات سیاست فکر کنند و بیشتر به قدرت فکر کنند.
در حالی که تفاوتهای بزرگی بین تندروهای ماگا و بخشهای دوستدار وال استریت دولت جدید وجود دارد، یکی از باورها بر این است که چین در سیستم تجارت جهانی یک سوار آزاد بوده است و عدم تعادل ناشی از آن باید اصلاح شود. در همین حال، ایالات متحده امروز «در موقعیت ترکیبی از بریتانیا، فرانسه و آلمان وایمار در سال 1930 قرار دارد». آمریکا یک مرکز مالی جهانی با ارز ذخیره جهانی است، اما همچنین بزرگترین بدهکار جهان با پایگاه صنعتی خالی است.
دولت ترامپ معتقد است که باید از تهدیدات تعرفه ای علیه چین استفاده کند. اما در واقع اعمال تعرفههای عمده تورمزا و در نتیجه نامحبوب خواهد بود. بنابراین برخی از سرمایه گذاران گمانه زنی می کنند که دولت تلاش خواهد کرد تا دلار را تضعیف کند (چیزی که بسنت به آن اشاره کرده است) و همچنین از کریپتو برای کاهش نسبت بدهی به تولید ناخالص داخلی ایالات متحده استفاده کند.
اگر ایالات متحده موفق شود بدون تورم یا سقوط بازار، اقتصاد خود را از چین جدا کند، اتحادیه اروپا حتی بیشتر در معرض سوداگری چین قرار خواهد گرفت، که در حال حاضر یک موضوع بحث برانگیز سیاسی است. همانطور که در گزارش ماریو دراگی در مورد رقابت پذیری اروپا اشاره شده است، "چین برای جذب ظرفیت مازاد صنعتی خود به اتحادیه اروپا وابسته است، به ویژه در زمینه هایی مانند خودروهای الکتریکی و فناوری پاک".
دلار کاهش یافته صادرات آمریکا را نسبت به تولیدات اروپایی تقویت می کند. به این وابستگی اتحادیه اروپا به چین برای مواردی مانند مواد معدنی حیاتی را به این موارد اضافه کنید. بنابراین، اروپا ممکن است به سرعت خود را در یک موقعیت ضعیف منحصر به فرد نسبت به ایالات متحده و چین بیابد. همانطور که پاسکال لامی، کمیسر سابق تجارت اتحادیه اروپا در جلسه اصلی در اجلاس قاره بزرگ هفته گذشته بیان کرد: «اتحادیه اروپا قابل پیش بینی، کند و مبتنی بر قوانین است. ترامپ برعکس است. ما داریم با کسی بازی می کنیم که طبق قوانین یکسان بازی نمی کند.»
در واقع. اروپا هنوز زمان زیادی را صرف صحبت درباره «اجرای» «ستونهای» مختلف «دستورالعملهای سیاسی» پیچیده میکند، و به اندازه کافی با پویاییهای سیاست واقعی که هم قاره و هم جهان را تغییر میدهند، دست و پنجه نرم میکند.
اروپای امروز مانند یک فلانور خوش لباس است که نمی داند قرار است در یک کوچه مورد حمله چند نفر از اراذل خیابانی قرار گیرد. در یک طرف ترامپ، ماسک و غولهای بزرگ فناوری قرار دارند که زیرساختهای فناوری اروپا را ساخته و به طور فزایندهای مالک آن هستند. از سوی دیگر، پکن است، که ممکن است صنعت خودروی آلمان را خالی کند، حتی با وجود وعدههای دسترسی بهتر به بازار برای صادرکنندگان آلمانی. در طول دولت بایدن، رهبران اروپایی اغلب در پشت بحثهای سیاست تکنوکراتیک درباره راهها و روشهای تجارت و قوانین رقابت پنهان شده بودند. اکنون، تحت دولت ترامپ 2، هیچ اجتنابی و هیچ شریک ژئوپلیتیکی مشخصی برای رفع آنها وجود نخواهد داشت. در حالی که روشنفکران در کوه های آلپ بحث می کردند، دولت فرانسه سقوط کرد. شکی نیست که جهان به سرعت در حال تغییر است. سوال این است که اروپا چه واکنشی نشان خواهد داد؟
منبع: فایننشال تایمز