پایگاه خبری فولاد ایران- در 30 سپتامبر 1979، آرتور برنز، رئیس سابق شورای حکام فدرال رزرو، در جمع مقامات ارشد اقتصادی جهان در بلگراد سخنرانی کرد. برنز در سخنرانی خود با عنوان «آزار بانکداری مرکزی» توضیح داد که چرا تورم پابرجاست و چرا احتمالاً ادامه خواهد داشت. او استدلال کرد که بانکهای مرکزی نتوانستهاند تورم را ریشه کن کنند، زیرا نیروهای سیاسی و اجتماعی طرفدار اشتغال کامل به بهای ثبات قیمتها هستند.
پل ولکر، رئیس جدید فدرال رزرو، به ناله های سلف خود گوش داد. اما ولکر مصمم به شکستن تب تورمی بود، به زودی ثابت کرد که برنز اشتباه می کند. کمتر از یک هفته بعد، در روز شنبه 6 اکتبر، ولکر اقدامات گسترده ضد تورمی را اعلام کرد. اقدام «ویژه شنبه شب» او نقطه عطفی بود که باعث تشدید بیسابقه سیاستهای پولی شد که پس از دو رکود و ضربههای سیاسی فراوان، سرانجام تورم را فروکش کرد.
به گزارش فولاد ایران، اگرچه ولکر برنده جایزه شد، اما برنز در یک مورد حق داشت: تورم و سیاست عمیقاً در هم تنیده هستند. یک نگاه به سیرک فعلی در واشنگتن پیرامون تورم این موضوع را آشکار می کند. و تعامل بین این دو سابقه طولانی دارد. در واقع، همانطور که کارولا بایندر، اقتصاددان در کتاب جدیدش «ارزش های شوک» استدلال می کند، نوسانات قیمت ها «از همان آغاز به دموکراسی آمریکایی شکل داده است» و بر اندازه، ساختار و دامنه دولت تأثیر می گذارد.
وقتی قیمت ها تغییر می کند، برخی افراد بهتر و برخی بدتر عمل می کنند. اگر قیمت گندم افزایش یابد کشاورز خوشحال می شود و مصرف کننده باید برای نان بیشتر بپردازد. اگر قیمت ها به طور گسترده افزایش یابد، بدهکار خوشحال است در حالی که طلبکار باید دلارهای کاهش یافته را بپذیرد. نوسانات قیمت همچنین بر دولت فشار می آورد تا برای قیمت های بالاتر یا پایین تر، تورم بیشتر یا کمتر مداخله کند. اغلب، این بحث های سیاسی حول محور پول می چرخد: چه چیزی به عنوان پول به حساب می آید، چقدر باید باشد، چه کسی تصمیم می گیرد.
بایندر به طرز ماهرانه ای مسیر پر پیچ و خم آمریکا را از استاندارد طلا و نقره تا یک ارز فیات، و همچنین نبردهای مکرر این کشور بر سر قدرت پولی متمرکز، از جنگ اندرو جکسون در بانک دوم ایالات متحده در سال 1832 تا درخواست برای پایان دادن به فدرال رزرو امروز ترسیم می کند. اما ارزش شوک بسیار بیشتر از یک تاریخ پولی است.
بسیاری از روشنکنندهترین بخشها به واکنشهای غیرپولی به نوسانات قیمتها مربوط میشوند، مانند تلاشهای دولت برای کنترل مستقیم قیمتها با تعیین حداکثر یا حداقل قیمتها.
تعرفه ها راه دیگری برای تغییر قیمت ها هستند، و همانطور که بایندر به ما یادآوری می کند، اختلافات تعرفه ای در دهه 1830 چنان وحشی شد که کارولینای جنوبی تهدید به جدایی کرد.
به هر حال، ایالات متحده تنها کشوری نیست که با نوسانات قیمت ها دست و پنجه نرم می کند. همچنین تعجبآور بود که کنترلهای دستمزد و قیمت رئیسجمهور ریچارد نیکسون مورد توجه قرار نگرفت، بهویژه که بایندر پس از اینکه چند متفکر سیاست با پیشنهاد احیای کنترلها در سال 2021 سر و صدا ایجاد کردند.
در آگوست 1971، نیکسون - مردی با تنفر شدید از کنترلها ناشی از تجربهاش در اجرای آنها بهعنوان وکیل دولتی در طول جنگ جهانی دوم - یک توقف سه ماهه بر دستمزدها و قیمتها اعمال کرد و به دنبال آن مجموعهای گیجکننده از قوانین و مقررات اعمال شد. اینکه یک رئیسجمهور جمهوریخواه این کنترلها را تحمیل کرد، که توسط یک اقتصاددان محافظهکار (برنز) که فدرالرزرو مستقل را رهبری میکرد، متقاعد شد که از اختیارات اعطا شده توسط یک کنگره دموکرات استفاده کند، و این که حرکت او (در ابتدا) بسیار محبوب بود، نشان میدهد که تورم چقدر میتواند سیاست را منحرف کند و برای تحلیل عمیقتر التماس کند.
کنترل های نیکسون در نهایت شکست خورد و تورم بدتر شد تا اینکه ولکر مسئولیت آن را بر عهده گرفت. در واقع، در حالی که پایین نگه داشتن قیمت ها توسط فیات اداری ممکن است تورم اندازه گیری شده را برای مدتی محدود کند، اعوجاج های خردکننده ای را ایجاد می کند. صف های پمپ بنزین در دهه 1970 تنها بدنام ترین محصول جانبی این سیاست نادرست بود. همانطور که بایندر نشان می دهد، نتیجه شکست نیکسون و موفقیت ولکر این بود که ثبات قیمت به وضوح به مسئولیت فدرال رزرو تبدیل شد، مسئولیتی که امروز از طریق هدف گذاری تورم دنبال می کند.
پنجاه سال پس از نیکسون تورم بار دیگر یک مشکل است، اما به نظر می رسد سیاست گذاران از گذشته درس گرفته اند. هیچ حقه ای وجود ندارد، هیچ راه حلی بدون درد وجود ندارد. بانکهای مرکزی باید وارد عمل شوند و پس از یک شروع آهسته، تورم را به سرعت پایین بیاورند. جی پاول، رئیس فعلی فدرال رزرو، میداند که چه چیزی در خطر است. مطمئنا، فدرال رزرو هنوز در این نبرد پیروز نشده است. ممکن است به زودی با مداخله سیاسی بیسابقهای مواجه شود، اگر کاخ سفید یک ساکن جدید پیدا کند.
منبع: فایننشال تایمز