[ سبد خرید شما خالی است ]

آیا جهان ثروتمند می تواند از بحران کودک خود فرار کند؟

پایگاه خبری فولاد ایران- سه دهه پیش، زمانی که زنانی که اکنون وارد دهه 40 زندگی خود می شوند بارور شدند، دولت های آسیای شرقی دلیلی برای جشن گرفتن داشتند. در این زمان، زنان کره ای به طور متوسط، 1.7 فرزند به دنیا آوردند که نسبت به 4.5 در سال 1970 کاهش داشت.
به گزارش فولاد ایران، یک زن کره جنوبی که اکنون در سن بارور شدن است، به طور متوسط تنها 0.7 فرزند در سال های باروری خود خواهد داشت. از سال 2006، دولت این کشور حدود 270 میلیارد دلار یا کمی بیش از 1 درصد تولید ناخالص داخلی در سال را برای مشوق‌های بچه‌دار شدن، مانند معافیت‌های مالیاتی برای والدین و مراقبت‌های زایمانی هزینه کرده است. زمانی که نرخ زاد و ولد برای اولین بار شروع به کاهش کرد، کمتر کسی می‌توانست تصور کند که چقدر سخت‌تر است که زنان را مجبور به بچه‌دار کردن بیشتر به جای تعداد کمتری کنیم.
آنچه در شرق آسیا آغاز شد، به طور فزاینده ای در جاهای دیگر نیز صادق است. جهان با کمبود نوزاد مواجه است. در میان کشورهای ثروتمند، تنها اسرائیل به اندازه کافی فرزند دارد تا از کاهش جمعیت خود جلوگیری کند و در بیشتر نقاط نرخ زاد و ولد در حال کاهش است.
بنابراین، تقریباً هر کشور ثروتمندی مانند بسیاری از کشورهای با درآمد متوسط، تلاش‌های خود را برای حمایت از زایمان افزایش می‌دهد. در ژانویه، آقای مکرون کمپینی را برای «تجهیز مجدد جمعیت‌شناختی» فرانسه به راه انداخت (سلاح‌های انتخابی او: آزمایش‌های باروری و مرخصی زایمان). دونالد ترامپ در صورت پیروزی مجدد در انتخابات نوامبر، وعده «پاداش نوزادی» را می دهد. چین که مدت ها به خاطر سیاست تک فرزندی خود شناخته شده بود، اکنون مشوق هایی از مراقبت از کودک گرفته تا معافیت های مالیاتی را به منظور تشویق والدین به داشتن سه فرزند ارائه می دهد.
آیا چنین سیاست هایی برای جلوگیری از فاجعه جمعیتی کافی خواهد بود؟
در سرتاسر اروپا، بیشتر مشوق‌ها نقدی هستند - به شکل پرداخت‌های زایمان و معافیت‌های مالیات بر درآمد. در سنگاپور والدین مبالغی یکجا دریافت می کنند. نروژ به مادران نزدیک به یک سال مرخصی از کار، با درآمد قبل از بارداری توسط دولت، و همچنین مراقبت از کودک ارائه می دهد.
از آنجایی که زنان به مزایای سخاوتمندانه عادت کردند، به نظر می‌رسد که حمایت اضافی برای تحریک زایمان اضافی ناکافی است.
برخی از طرح هایی که سعی در مهندسی مجدد جامعه دارند نیز نتیجه معکوس دارند. مرخصی های زایمان در حال افزایش زنان را وادار می کند تا تولد اولین فرزند خود را به تعویق بیندازند، احتمالاً به این دلیل که افزایش زمان مرخصی به معنای انگ بیشتر در محل کار است.
دولت هایی که به سادگی پول نقد را در جیب والدین جدید قرار می دهند و به آنها اجازه می دهند در مورد اولویت های خود تصمیم بگیرند، ممکن است شانس بیشتری داشته باشند. گای لاروک از دانشگاه کالج لندن و همکارانش دریافتند که معافیت های مالیات بر درآمد فرانسوی احتمالاً تعداد فرزندان یک زن را افزایش می دهد.
با این حال، واقعیت کاهش نرخ باروری پیچیده تر از اینهاست.
تلاش برای تشویق زنان به داشتن فرزندان بیشتر، بعید است که موفق باشد. اقتصاددانان می گویند زنان با اطمینان بیشتری نسبت به همسالان خود که از وضعیت مالی کمتری برخوردارند، آینده خود را برنامه ریزی و پیش بینی می کنند. بیشتر سیاست‌های پیش از زایمان موجود تلاش می‌کنند کاری بسیار دشوارتر از بازگرداندن الگوهای قبلی باروری انجام دهند. آنها تلاش می کنند زنان را متقاعد کنند که بیش از آنچه واقعاً می خواهند بچه داشته باشند، و این کار را با مبالغی انجام می دهند که در مقایسه با درآمد مادام العمر آنها ناچیز است.
زنان جوان‌تر و طبقه کارگر احتمالاً بهترین شانس را برای نرخ‌های بالاتر تولد به سیاست‌گذاران ارائه می‌دهند. ژجیانگ، استانی در مرز شرقی چین، به زوج‌های تازه ازدواج کرده مبلغی مقطوع ارائه می‌کند، اما تنها در صورتی که سن عروس زیر 25 سال باشد. در روسیه زنانی که قبل از 25 سالگی صاحب فرزند شوند، از مالیات بر درآمد معاف خواهند شد. مجارستان مزایای مشابهی را برای مادرانی که اولین فرزند خود را قبل از 30 سالگی به دنیا می آورند ارائه می دهد.
شواهد دیگر نشان می دهد که باروری زنان طبقه کارگر نسبت به همسالان ثروتمندتر آنها به شرایط مالی پاسخگوتر است. به عنوان مثال، در آمریکا و اروپا نرخ زاد و ولد در میان زنان فقیر پس از بحران مالی جهانی 09-2007 به شدت کاهش یافت. زنان تحصیل کرده دانشگاه بیشتر به برنامه های خود پایبند بودند و به هر حال بچه دار می شدند. این تا حدی به این دلیل است که متخصصان تا زمانی که منابع مورد نیاز برای برون سپاری تربیت کودک را به پرستاران و مهدکودک ها ندهند، بچه دار شدن را به تعویق می اندازند و این امر باعث می شود که آنها کمتر به تدارکات دولتی وابسته باشند.
نرخ زاد و ولد در آمریکا، اروپا و آسیای شرقی به اندازه‌ای کاهش یافته است که حتی توجه کردن به زنانی که باروری آنها به شدت به انگیزه‌ها واکنش نشان می‌دهد، مانع از کاهش جمعیت نمی‌شود.
فرزندآوری اثرات بیرونی مثبتی برای جامعه ایجاد می کند. با این حال، فرزندان اضافی که توسط سیاست‌های هدفمند تولید می‌شوند احتمالاً به متخصصان افزایش بهره‌وری که بیشتر دولت‌ها می‌خواهند تبدیل نخواهند شد. انتظار می‌رود که تنها 8 درصد از فرزندان والدین آمریکایی‌تباری که تحصیلات دانشگاهی ندارند، مدرک لیسانس بگیرند، و در طول زندگی بزرگسالی، متوسط فارغ‌التحصیلان دبیرستانی، بودجه عمومی را کمتر از یک دهم خالص افزایش می‌دهد.


منبع: اکونومیست

۱۳ خرداد ۱۴۰۳ ۰۷:۰۲
تعداد بازدید : ۳۴۳
کد خبر : ۶۹,۷۲۳

نظرات بینندگان

تعداد کاراکتر باقیمانده: 500
نظر خود را وارد کنید