[ سبد خرید شما خالی است ]

میدان ‌های گازی جدید مصر، کلید راهبرد جدید امریکا در خاورمیانه

پایگاه خبری فولاد ایران- مسلماً دو اشتباه بزرگ نظامی در 100 سال گذشته، حمله ژاپن به پایگاه دریایی پرل هاربر ایالات متحده در 7 دسامبر 1941 و حمله روسیه به اوکراین در 24 فوریه 2022 بوده است. در هر دو مورد، آنها ایالات متحده را از لحظات طولانی درون گرایی خارج کردند و به نیروی متمرکز گسترده تری کردند که برای متحدان اصلی آن و برای بسیاری از مردم در سراسر جهان نمایندگی کنند.
این امر به رقبای ژئوپلیتیکی کلیدی آن، چین و روسیه اجازه داد تا حضور خود را در سراسر منطقه به طور چشمگیری افزایش دهند، همانطور که آنها سال ها بدون مداخله بیش از حد میدانی از سوی واشنگتن در حال انجام آن بودند. هنگامی که رئیس جمهور ولادیمیر پوتین دستور ورود نیروهای خود به اوکراین را صادر کرد، برای ایالات متحده و دیگر اعضای ناتو آشکار بود که این تنها اولین گام در یک حرکت بزرگتر به سمت غرب با هدف در نظر گرفتن تمام اروپا تحت کنترل روسیه است.
برای جلوگیری از این امر، نه تنها اوکراین نیاز به تامین تسلیحات از سوی ایالات متحده و متحدان اروپایی آن داشت، بلکه به چندین کشور از این کشورها نیاز بود تا منابع انرژی درازمدت برای جبران تسلیحات از دست رفته از روسیه فراهم شود. از آنجایی که چین و روسیه در آن مقطع به طور قابل توجهی اتحاد خود را با کشورهای کلیدی خاورمیانه - از جمله عربستان سعودی، عراق، ایران، سوریه و امارات متحده عربی - تقویت کرده بودند، ایالات متحده به یک نقطه ورود جدید به قلب خاورمیانه نیاز داشت. مصر انتخاب آن بود و تحولات جدید در چند هفته گذشته نشان می دهد که استراتژی جدید آمریکا در خاورمیانه با سرعت پیش می رود.
به گزارش 
فولاد ایران، مصر به عنوان سکوی پرتاب برای استقرار مجدد قدرت ایالات متحده در منطقه انتخاب شد، زیرا از نظر تاریخی موقعیت منحصر به فردی در خاورمیانه و جهان عرب دارد. برای دهه‌ها، جهان عرب مصر را به ‌عنوان حامی اصلی ایدئولوژی پان عرب می‌دانست که معتقد است قدرت پایدار را تنها می‌توان در وحدت سیاسی، فرهنگی، و اقتصادی اجتماعی اعراب در کشورهای مختلف یافت.
مصر علاوه بر اهمیت ژئوپلیتیکی منحصر به ‌فردش در بازار جهانی نفت نیز موقعیت منحصر به‌ فردی دارد. مصر بیش از تخمین محافظه کارانه رسمی خود از حدود 1.8 تریلیون متر مکعب ذخایر گاز، کنترل کننده مهم ترین نقطه توقف کشتیرانی جهانی کانال سوئز است که حدود 10 درصد از نفت و LNG جهان از طریق آن منتقل می شود. همچنین خط لوله حیاتی سوئز- مدیترانه را کنترل می کند که از پایانه عین سخنه در خلیج سوئز، نزدیک دریای سرخ، تا بندر سیدی کریر، در غرب اسکندریه در دریای مدیترانه امتداد دارد. این یک جایگزین حیاتی برای کانال سوئز برای انتقال نفت از خلیج فارس به مدیترانه است.
کانال سوئز یکی از معدود نقاط ترانزیت اصلی است که توسط چین کنترل نمی شود.
همچنین مصر قبلاً به عنوان یک کانون گاز بالقوه جدید در قطب گاز عظیم شرق مدیترانه شناسایی شده بود. نکته کلیدی برای ایالات متحده این بود که شرکت های بزرگ نفت و گاز خود را به سرعت وارد آنجا کند.
خط ساحلی ایالات متحده از آن زمان توسط چندین شرکت نفتی بزرگ بین المللی، به ویژه شل و بی پی بریتانیا استفاده شده است. این کشور اخیرا گفته است که در سه سال آینده 3.5 میلیارد دلار در اکتشاف و توسعه میادین گازی مصر سرمایه گذاری خواهد کرد. اگر فعالیت اکتشافی اکتشافات جدیدی به همراه داشته باشد، این مقدار می تواند دو برابر شود. در همین حال، شل توسعه فاز دهم امتیاز دریای عمیق دلتای غربی دلتای غرب مصر (WDDM) در دریای مدیترانه را آغاز کرد. این امر پس از آن صورت گرفت که شرکت بریتانیایی و شریکش 9 فاز توسعه قبلی امتیاز WDDM را که شامل 17 میدان گازی است، در اعماق آب از 300 متر تا 1200 متر و در حدود 90 تا 120 کیلومتر از ساحل توسعه داده بودند.
به نظر می رسد مرحله بعدی استراتژی جدید خاورمیانه ای ایالات متحده، پیوند دادن اپراتورهای بزرگ از کشورهایی باشد که تا حد زیادی از چین و روسیه جدا هستند. یک مورد کلیدی امارات است که توسط دولت دونالد ترامپ به عنوان متحد کلیدی بالقوه برای اجرای چندین قرارداد «عادی‌سازی روابط» با اسرائیل در سراسر خاورمیانه در طول دوران ریاست‌جمهوری او شناسایی شده بود.


منبع: Oilprice

۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۳ ۱۳:۴۱
تعداد بازدید : ۳۲۱
کد خبر : ۶۹,۴۳۷

نظرات بینندگان

تعداد کاراکتر باقیمانده: 500
نظر خود را وارد کنید