پایگاه خبری فولاد ایران- دو سال پیش، پس از حمله ولادیمیر پوتین به اوکراین، غرب با اعمال تحریمهای اقتصادی بیسابقه علیه روسیه، بقیه جهان را حیرت زده کرد. با این حال، سرخوشی در پایتختهای غربی در مورد این واکنش، زمانی که اقتصاد روسیه آنطور که برخی پیشبینی میکردند سقوط نکرد، به ناامیدی تبدیل شد.
به گزارش فولاد ایران، عملکرد اقتصادی روسیه نسبت به انتظارات، هدیه ای به تبلیغات کرملین بوده است. پوتین از این بابت به خود می بالد. به گفته وی، تثبیت ارز و بازگشت رشد پس از تاثیر اولیه تحریم ها، شکست ناپذیری روسیه را که ظاهراً تحت حمله اقتصادی غرب قرار گرفته است، نشان می دهد.
صندوق بین المللی پول در سه ماه گذشته تخمین خود را برای رشد تولید ناخالص داخلی روسیه در سال 2024 بیش از دو برابر کرده است که اکنون آن را 2.6 درصد اعلام کرده است. پس آیا پوتین نکته ای دارد؟ آیا تحریم ها شکست خورده اند؟ و آیا در مدیریت اقتصادی روسیه درس هایی برای ما وجود دارد؟
پاسخ ها نه، نه و کاملاً محتمل است. اول، توجه داشته باشید که رشد قوی تولید ناخالص داخلی داستانی را که ممکن است در کشورهای دیگر بیان کند، بیان نمی کند. تولید ناخالص داخلی، مجموع کل فعالیت های پرداخت شده در یک اقتصاد، تحت تأثیر میزان تمایل مردم به خرید است: از زمان حمله تمام عیار خود به همسایه خود، مسکو به خرید سربازان، واردات اسلحه، و افزایش سرعت تولید خود پرداخته است. بیشتر رشد توليد روسیه در زیر مجموعه بخش های مرتبط با جنگ است. بقیه صنعت تا حد زیادی دچار رکود شده است. به عنوان مثال، تولید خودرو یک سوم کمتر از زمانی است که قبلا بود. این بدان معنا نیست که رشد تولید ناخالص داخلی "واقعی" نیست. فعالیت به وضوح افزایش یافته است، همانطور که از سایر شاخص ها مانند کاهش نرخ بیکاری قابل مشاهده است. اما رقم کل نشاندهنده تغییر ترکیب فعالیتهای اقتصادی است – و حتی در آن زمان، بر اساس اعداد و ارقام خود روسیه، تولید ناخالص داخلی به سختی به سطح قبل از تهاجم خود رسیده است.
مشکلات بزرگ اقتصادی - از انفجار لولههای گرمایش منطقهای گرفته تا کمبود تخممرغ - در کنار رشد دوباره تولید ناخالص داخلی افزایش مییابد. تاسیسات عمومی و زیرساخت های مسکونی به شدت رو به وخامت است که به دلیل کمبودهای ناشی از تحریم ها در قطعات یدکی و ماشین آلات بدتر شده است. اقتصاد جنگ، بله. انعطاف پذیری گسترده، نه چندان زیاد.
بنابراین، این یک اشتباه است که از رشد تولید ناخالص داخلی روسیه نتیجه گیری کنیم که تحریم ها شکست خورده اند. استفاده مجدد از منابع به سمت جنگ، عملکرد ضعیف اقتصاد معمولی را استتار می کند. واقعیت صحیح این است که اقتصاد روسیه در پیکربندی قبلی خود چقدر بد عمل می کرد. عواقب تولید ناخالص داخلی ناشی از تحریم ها بسیار بیشتر بود.
علاوه بر این، تحریمها جامع نبودند: نزدیک به یک سال پس از تهاجم، روسیه نفت و گاز را بدون تحریم با قیمتهایی که خودش افزایش داده بود، میفروخت. با این وجود، مسکو از احتمالی استفاده میکند که دموکراسیهای بازار لیبرال آن را نادیده میگیرند: اگر سیاستهای متعارف اقتصادی را نادیده بگیرید، میتوانید منابع را برای اهداف سیاسی بسیج کنید و در این فرآیند فعالیت واقعیتری را از یک اقتصاد خارج کنید. در دهه 1930، Hjalmar Schacht، بانک مرکزی نازیها، راههای مبتکرانهای برای تزریق نقدینگی به سیستم بانکی شکست خورده آلمان پیدا کرد، سپس بسیج نظامی تقاضا، اشتغال و رشد ضعیف را احیا کرد. روسیه نیز بسیاری از خرد اقتصادی متعارف را کنار گذاشته است.
کنترل سرمایه و مداخله سنگین در تصمیمات شرکتی از سقوط ارز و بی نظمی مالی جلوگیری کرد. بسیج گسترده کارگران و منابع از طریق ترکیبی از برنامه ریزی، مخارج کسری و سرکوب مصرف به دست آمده است.
مسلماً، تجربه مسکو به ما یادآوری میکند که اقتصاد جنگی آینده اقتصادی خوار میکند، چراکه زیرساختهای غیرنظامی آسیب میبینند و سرمایهگذاریها منحرف میشوند. روسیه نسبت به یک دهه قبل کمتر برای تحقیقات علمی هزینه می کند. اما کشورهای غربی می توانند منابع خود را بسیج کنند تا دقیقا برعکس عمل کنند.
منبع: فایننشال تایمز