پایگاه خبری فولاد ایران- در اواخر این ماه، جو بایدن و شی جین پینگ قرار است به سانفرانسیسکو سفر کنند تا یک ملاقات حضوری نادر داشته باشند. با وجود آشفتگی در سایر نقاط جهان، روابط بین پکن و واشنگتن اخیراً آرامتر شده است. با این حال، سؤالات مهمی در مورد خط سیر نظام سیاسی چین باقی میماند، و این که چگونه چشمانداز این کشور را به عنوان یک قدرت اقتصادی و سیاسی جهانی شکل میدهد.
آیا دلایلی وجود دارد که فکر کنیم رهبر چین ممکن است حرکتها را برای قرار دادن کشورش در مسیری بستهتر و خودکامهتر کند کند یا حتی آنها را معکوس کند؟ یاشنگ هوانگ، آکادمیک متولد چین، در کتاب «ظهور و سقوط شرق» به زیربنای ساختار سیاسی و اجتماعی چین نگاه میکند (در اینجا، «شرق» مخفف «امتحانات، خودکامگی، ثبات و فناوری» است). او پیشنهاد می کند که این سیستم به خوبی به چین خدمت کرده است و دهه ها رشد خارق العاده ای ایجاد کرده است، اما ممکن است در آینده کمتر موفق شود.
هوانگ که اکنون یک شهروند ایالات متحده است، دیدگاهی انتقادی نسبت به حکومت چین دارد. نگاه پرخاشگرانه او به مستبدان جهان، چیزهای زیادی برای نوشتن به ما می دهند.
هوانگ همچنین یک نظریه بزرگ از توسعه ملی ارائه میکند که آن را «مقیاس و دامنه» مینامد - تنش بین اندازه از یک سو و تنوع اجتماعی و سیاسی از سوی دیگر. او خاطرنشان میکند که دموکراسیها در دوران باستان تمایل داشتند که ایالتهای شهری باشند که حقوق و آزادیها را به قیمت کوچک باقی ماندن مجاز میدادند. دموکراسیهای مدرن این تنش را با داشتن قوانین اساسی، مانند انتخابات آزاد و حاکمیت قانون، بهتر مدیریت میکنند، که سپس اختلافات سیاسی را ممکن میسازد. هوانگ استدلال میکند که تنها راهی که حاکمان چین میتوانند برای مدیریت پرجمعیتترین خودکامگی جهان بیابند، از طریق مهار تقریباً دائمی تنوع است: «اصرار مطلق آن بر همگرایی، انطباق و یکنواختی توسط ایدئولوژی کمونیستی تقویت شده است، اما همچنین عمیقاً در تاریخ آن جا افتاده است.»
او خاطرنشان میکند که برای هزاران سال، رهبران چینی «مجبور تعامل گذشته، حال و آینده بودهاند». «تاریخ به قدرت آنها مشروعیت می بخشد و به تداوم قدرت آن برکت می دهد.»
گفته می شود رهبران معاصر چین سعی می کنند با بیان داستان های افسانه ای، تاریخ را در کنار خود نگه دارند. حکومت کمونیستی چین با حدود 100 میلیون عضو، ابزاری قدرتمند برای سازماندهی اجتماعی است. در مقایسه، تعداد افرادی که جرات انتقاد عمومی از آن را دارند ناچیز است.
برخی نظریه پردازان نظم جهانی «چندسطحی» آینده را پیشبینی میکنند که در آن هم ایالات متحده و هم چین مهم هستند، اما پکن به دنبال جایگزینی واشنگتن به عنوان هژمون جهانی نیست. "این دنیای آسانی نخواهد بود." . . اما حداقل یک دنیای ممکن خواهد بود.»
به گزارش فولاد ایران، وضعیت نظارتی چین واقعی است، اما نمی تواند فعالان مستقل را به طور کامل در هم بکوبد. حداقل قابل قبول است که حکومت شی در دهه آینده به پایان خواهد رسید و حکومت کمونیستی چین ممکن است به نوبه خود تصمیم بگیرد که دوره جدیدی از بازگشایی نسبی را آغاز کند. دلایل نظری خوبی وجود دارد که امیدواریم این اتفاق بیفتد.
تغییر زمانی رخ خواهد داد که حوادث غیرمترقبه، مانند بحران مالی، فروپاشی نظم اجتماعی، و یا تغییر ناگهانی و بی نظم در سیاست رخ می دهد. رژیم حکومت کمونیستی چین که وسواس زیادی برای ثبات دارد، احتمالاً میبیند که بهترین راه برای دفع چنین احتمالاتی این است که سیاستهای فعلیاش را مضاعف کند. همانطور که بایدن برای دیدار با شی آماده میشود، پیشبینی هوانگ نشان میدهد که آینده چین احتمالاً به اندازه گذشته این کشور پرآشوب خواهد بود.
منبع: فایننشال تایمز