پایگاه خبری فولاد ایران- چندی پیش، در حالی که نرخ بهره در جهان ثروتمند نزدیک به صفر بود، اقتصاددانان بحث می کردند که آیا روند نزولی آنها محصول یک روند چند دهه، قرن یا هزاره ای است یا خیر. حال سوال داغ این است که نرخ ها تا چه زمانی بالا خواهند ماند.
در 18 اکتبر، بازدهی ده ساله خزانه داری، که انتظارات بلندمدت نرخ بهره را در بر می گیرد و تا سال 2021 کمتر از 1 درصد بود، به 4.9 درصد رسید، بالاترین میزان از سال 2007. بازدهی 30 ساله خزانه داری در همان روز از 5 درصد گذشت.
این اعتقاد که نرخ ها برای مدت طولانی تری "بالاتر" باقی خواهند ماند در سراسر جهان در حال گسترش است. منطقه یورو در سال 2021 شاهد نرخ بهره منفی بود. اکنون آلمان باید نزدیک به 3 درصد برای وام گرفتن برای یک دهه بپردازد. بازده اوراق قرضه بریتانیا تقریباً به اندازه آمریکاست. حتی ژاپن که به ظاهر پایین بودن نرخ بهره آن به عنوان پیشگویی برای سایر نقاط جهان تلقی می شد، با فشار صعودی بر بازده اوراق قرضه خود مواجه شده است.
اگر بازارها درست باشند، دوران جدیدی در حال آغاز است و عواقب آن بسیار گسترده خواهد بود. خانوارها و شرکت ها باید برای وام گرفتن بسیار بیشتر بپردازند. سیستم مالی باید خود را با یک واقعیت دردناک جدید وفق دهد. و دولت ها متوجه خواهند شد که باید درآمد مالیاتی بیشتری را برای پرداخت سود بدهی انباشته خود منحرف کنند. سناریوی نرخ بالاتر رای طولانیتر که بسیاری از سرمایهگذاران اکنون پیشبینی میکنند، ترکیبی بالقوه سمی است.
اما اقتصاد واقعی چیز دیگری می گوید. یکی از شگفتیهای سال گذشته این است که اقتصاد جهانی - و بهویژه آمریکا - در مواجهه با نرخهای بالاتر چقدر انعطافپذیر بوده است. در 26 اکتبر فاش شد که تولید ناخالص داخلی آمریکا در سه ماهه سوم سالانه 4.9 درصد رشد کرد. هزینههای مصرفکننده توسط خانوارهای پسانداز مازادی که به لطف قرنطینهها و پرداختهای محرک ناشی از همهگیری کووید-۱۹ ایجاد شدهاند، حمایت شده است. بسیاری از شرکتها در زمانی که نرخها پایین بود، بدهیهای بلندمدت صادر کردند و بنابراین امروزه از هزینههای تامین مالی پایین برخوردار هستند. پرداخت سود خالص توسط شرکتهای آمریکایی در سال جاری کاهش یافته است، زیرا سودی که آنها از پول نقدی که در دست دارند، سریعتر از هزینه پرداخت بدهیهایشان افزایش یافته است.
این بافرهای محافظ برای مدتی باقی خواهند ماند. به نظر می رسد که خانوارهای آمریکایی هنوز در حدود یک تریلیون دلار پول نقد اضافی دارند که معادل تقریباً 5 درصد از کل درآمد شخصی سالانه است.
بانک گلدمن ساکس تخمین می زند که تنها 16 درصد از بدهی شرکت های آمریکایی در چند سال آینده سررسید خواهد شد. تامین مالی مجدد آن، متوسط نرخ بهره کل بدهی را از 4.2 درصد در سال جاری به تنها 4.5 درصد در سال 2025 افزایش می دهد.
با این حال، همه شرکت ها نسبت به نرخ های بالاتر انعطاف پذیر نیستند. شرکتهای کوچکتر آمریکایی که معمولاً بدهیهایشان زودتر از شرکتهای بزرگ سررسید میشود، با وجود اینکه اقتصاد در حال شکوفایی است، تحت فشار هستند. در آنجا و در اروپا که رشد ضعیفتر است، ورشکستگی شرکتها در حال افزایش است. در برخی از اقتصادها، شرکت ها بسیار بیشتر در معرض افزایش نرخ ها هستند: در پایان سال 2021 متوسط سررسید بدهی های تجاری اسپانیایی و ایتالیایی به ترتیب تنها 2.6 سال و 2.1 سال بود. در سوئد، جایی که بدهی شرکتها 155 درصد تولید ناخالص داخلی است، متوسط نرخ بهره مؤثر وامهای بانکی معوق به شرکتها از 1.5 درصد به 3.9 درصد در سال منتهی به مارس افزایش یافت و بالاتر خواهد بود. در ماه سپتامبر تعداد ورشکستگی شرکت ها 14 درصد بیشتر از سال قبل بود.
به گزارش فولاد ایران، اگر نرخها به یک فلات دائمی بالاتر برسند، حتی بدهیهای طولانیمدت نیز در نهایت هزینه زیادی برای شرکتها خواهد داشت. خانوارها نیز در نهایت متوجه خواهند شد که نرخ های بالاتر تاثیر چه اثرات منفی دارد.
در مرحله بعد، پیامدهای نرخ های بالاتر را برای بخش مالی در نظر بگیرید. معامله گران اغلب به شوخی می گویند که نرخ بهره افزایش می یابد تا زمانی که چیزی شکسته شود. بانک ها دارای تعداد زیادی اوراق قرضه دولتی هستند که با افزایش نرخ ها ارزش خود را از دست می دهند. جهش بازده اوراق قرضه ده ساله از 1.5 درصد در پایان سال 2021 به حدود 3.5 درصد یک سال بعد، ارزش شاخص گسترده اوراق قرضه خزانه داری را حدود 10 درصد کاهش داد. این امر بیش از 600 میلیارد دلار زیان به بانکهای آمریکایی وارد کرد که آسیبپذیرترین آنها - بانک سیلیکون ولی و فرست ریپابلیک - متحمل شکست شدند و شکست خوردند. این بحران در نهایت با پیشنهاد فدرال رزرو برای وام دادن به بانکها جلوگیری شد و فشار بر ترازنامههای آنها کاهش یافت.
اما در دنیایی طولانی تر، بحران ممکن است بازگردد. و این فقط خزانه داری نیست که ارزش بازار آنها با افزایش نرخ ها کاهش می یابد. کم و بیش هر وامی که بازده ثابتی را در یک دوره متوسط تا طولانی پرداخت کند، از همین الگو پیروی خواهد کرد.
منابع دیگری از آسیب پذیری مالی نیز وجود دارد. وام های املاک تجاری حدود یک دهم دارایی های بانک را تشکیل می دهند و ارزش ساختمان های اداری به دلیل نرخ بهره بالاتر و اشغال کمتر سقوط کرده است. برخی از مالکان به سادگی کلیدها را به وام دهندگان داده اند. علاوه بر این، بسیاری از وام ها در سال های اخیر از بانک ها به سایر موسسات مالی مانند صندوق های بازنشستگی و شرکت های بیمه مهاجرت کرده اند. آنها هرگز به عنوان وام دهندگان بزرگ چرخه افزایش نرخ را طی نکرده بودند. اگرچه پراکندگی ریسک در اصل مفید است، اما به این معنی است که تعداد بیشتری از شرکت ها با زیان های احتمالی مواجه می شوند.
در آخر، آسیب پذیری دولت ها را در نظر بگیرید. پس از بحران مالی جهانی، بدهیهای عمومی کشورهای ثروتمند به بالاترین سطح از سال 1946 افزایش یافت. پایداری این بدهی های عظیم نه تنها به نرخ بهره، بلکه به نحوه مقایسه آن نرخ ها با رشد اقتصادی بستگی دارد. در دوران نرخ پایین، توجه به این نکته مد شد که اگر تولید ناخالص داخلی سریعتر از نرخ بهره افزایش یابد، آنگاه نسبت بدهی به تولید ناخالص داخلی دولت می تواند کاهش یابد حتی زمانی که برای پرداخت صورت حساب بهره خود وام می گیرد. حتی ممکن است بتواند برای تامین هزینه های اضافی و در عین حال که نسبت بدهی به تولید ناخالص داخلی خود را ثابت نگه دارد، بیشتر وام بگیرد.
با این حال، نسبت بدهی به تولید ناخالص داخلی عمدتاً افزایش می یابد، زیرا بسیاری از دولت ها همچنان به کسری بیش از حد خود ادامه می دهند.
در هر اقتصاد پیشرفته برای جلوگیری از افزایش بیشتر نسبت بدهی به تولید ناخالص داخلی، کمربند سفت کردن لازم است. آمریکا باید کسری بودجه اولیه خود - یعنی کسری خود را بدون بهره بدهی - سالانه 2.4 درصد از تولید ناخالص داخلی کاهش دهد. با توجه به هزینههای اضافی که برای مقابله با پیری جمعیت، بحران آبوهوایی و تنشهای ژئوپلیتیک فزاینده مورد نیاز است، چنین صرفهجویی دشوار خواهد بود.
علاوه بر این، در دنیایی طولانی تر، دولت ها، مانند شرکت ها، باید در نهایت سرمایه گذاری مجدد کنند. بازده ده ساله اکنون بالاتر از برآوردهای قابل قبول رشد بلندمدت در اکثر اقتصادهای ثروتمند است. این بدان معناست که برای جلوگیری از افزایش بدهیها، میتوان به بستن کمربند بیشتر نیاز داشت.
منبع: اکونومیست