پایگاه خبری فولاد ایران- سیستم حقوقی در امارات متحده عربی - مانند بسیاری از کشورهای حاشیه خلیج فارس - تلفیقی از قانون مدنی فرانسه و شریعت اسلامی است. اما تابستان امسال دبی اعلام کرد که در حال بررسی معرفی قانون عرفی انگلیسی به 26 منطقه آزاد تجاری است. اینها حوزه های قضایی هستند که از مالیات و عوارض گمرکی محلی معاف هستند و سیستم های حقوقی و دادگاه های مستقل خود را دارند. این نشان دهنده این باور است که سنت حقوقی Anglosphere برای تجارت بهتر است.
چنین ایده ای را می توان در فردریش هایک جستجو کرد. پنجاه سال پیش در این ماه، اقتصاددان و فیلسوف برنده جایزه نوبل جلد اول اثر بزرگ خود را با عنوان «قانون، قانونگذاری و آزادی» منتشر کرد. در آن کتاب، او استدلال کرد که رویکرد حقوق عمومی نسبت به همتای حقوق مدنی خود، بیشتر در معرض آزادی است. بعدها، در دهه 1990، ایدههای هایک الهامبخش «نظریه ریشههای حقوقی» شد، که هم یک مورد تجربی و هم نظری را ایجاد کرد که قانون عرفی برای اقتصاد بهتر است. این نظریه به همان اندازه که بحث برانگیز بوده، تأثیرگذار بوده و منجر به اصلاحات گسترده در کشورهای قانون مدنی در سراسر جهان شده است.
سنت عرفی در انگلستان پدیدار شد. این قانون رویه را در شرایطی برابر با قانون ایجاد می کند. در مقابل، سنت قانون مدنی به قانون ناپلئون بازمی گردد، یک سیستم حقوقی که در فرانسه در زمان ناپلئون بناپارت ایجاد شد، که هم استقلال و هم اختیارات قوه قضاییه را محدود می کرد و آن را تابع قوه مقننه می کرد.
به گزارش فولاد ایران، رویکرد انگلستان توسط امپراتوری بریتانیا در سرتاسر جهان جابهجا شد و زیربنای سیستمهای حقوقی حدود 80 کشور از جمله آمریکا است. رمز ناپلئون در طول جنگ های ناپلئونی توسط اشغالگران فرانسوی در سراسر اروپا پیوند زده شد و توسط امپراتوری فرانسه در سراسر جهان معرفی شد. چین، ژاپن، کره جنوبی و تایوان همگی سیستمهای حقوقی مدرن خود را بر اساس رویکرد آلمان، که همچنین مبتنی بر قانون مدنی است، قرار دادند. در مجموع، سنتهای حقوق مدنی زیربنای نظامهای حقوقی حدود 150 کشور امروزی است که شامل حدود 30 نظام مختلط میشود.
هایک استدلال کرد که قانون Commom Law پایه بهتری برای یک نظام حقوقی نسبت به قانون مدنی است، به دلایل مشابهی که بازارها پایه و اساس بهتری برای اقتصاد هستند تا برنامه ریزی مرکزی. یک قوه قضاییه غیرمتمرکز به «دانش محلی» - ظرافتها و ویژگیهای خاص پروندههای حقوقی واقعی - دسترسی دارد که یک قانونگذار متمرکز به آن دسترسی ندارد. یک سیستم حقوقی مبتنی بر سابقه قضایی به قضات اجازه می دهد تا بدنه قانون را با شرایط دنیای واقعی تطبیق دهند.
حس مشترک
استدلال های ارائه شده توسط هایک بیشتر به توانایی قانون برای حمایت از آزادی فردی مربوط می شود، اما آنها در مورد توانایی آن برای ارتقای رشد اقتصادی نیز صدق می کنند. بیست و پنج سال پیش، در یک مطالعه برجسته در مجله اقتصاد سیاسی، آندری شلیفر، رافائل لا پورتا و فلورنسیو لوپز دی سیلانز، سپس در دانشگاه هاروارد، و همچنین رابرت ویشنی از دانشگاه شیکاگو، از داده های بدست آمده استفاده کردند.
در سه مقاله بعدی، سیمئون جانکوف، اقتصاددان بانک جهانی، که با آقایان شلیفر، لاپورتا و لوپز دی سیلانز کار میکرد، از دادههای بیش از 100 کشور استفاده کرد تا تأثیر ریشههای قانونی را بر مقررات استارتآپها و سختگیریها مشخص کند. آقای شلیفر میگوید: «آنچه ما دریافتیم این است که مقررات به طور مداوم سختتر و اجرای قراردادها در حوزههای قضایی معمول کارآمدتر بوده است. بیشترین تفاوت در موانع پیش روی کارآفرینان بود.» در سال 2001، پل ماهونی از دانشگاه ویرجینیا، دادههای سراسر جهان را تجزیه و تحلیل کرد و دریافت که در سه دهه منتهی به 1992، تولید ناخالص داخلی به ازای هر نفر سالانه 0.7 درصد کمتر از کشورهای دارای قانون مدنی رشد کرده است.
این یافتهها بهویژه در مؤسسات چندجانبه تأثیرگذار بود. شاخص سهولت انجام کسب و کار بانک جهانی بر اساس نظریه منشأ قانونی شکل گرفته است. در واقع، آقای جانکوف به طور مشترک این ابتکار را از سال 2003 تأسیس و اجرا کرد. در یک دهه و نیم تا سال 2020، بیش از 400 مطالعه با استفاده از داده های این شاخص منتشر شد. رهبرانی از جمله امانوئل ماکرون از فرانسه، آنگلا مرکل از آلمان و آبه شینزو از ژاپن، بالا رفتن در رده بندی را یک هدف دانستند. نتیجه موجی از اصلاحات در کشورهای قانون مدنی بود که تمایل به رتبه پایینتری داشتند.
آیا این باعث افزایش رشد اقتصادی شده است؟ شاید نه.
به گفته هولگر اسپامن از دانشگاه هاروارد، مطالعات جدیدتر آب سردی را بر نظریه منشأ قانونی ریخته است. آنهایی که طیف وسیع تری از عوامل مخدوش کننده را کنترل می کنند، دریافته اند که سنت حقوقی یک کشور بر چشم انداز اقتصادی آن اثر دارد، اما سنت حقوقی آن تقریباً به اندازه مطالعات اولیه قوی نیست. علاوه بر این، برخی از اقتصاددانان استدلال میکنند که سنتهای حقوقی بهعنوان نیابتی عمل میکنند و بهطور غیرمستقیم تأثیر میراثهای کاملاً متفاوت، مانند میراثهای مربوط به میراث استعماری یا نگرشهای فرهنگی را میگیرند. بر اساس این خوانش، حرکت از رویکرد قانون مدنی به یک رویکرد معمولی بعید به نظر میرسد که برای مکانهایی مانند دبی ارزش دردسر قابل توجهی را داشته باشد.
با این حال، چنین تغییری ممکن است در دوران قبل ارزش آن را داشته باشد، البته به دلایل اشتباه. بنابراین، برای مدتی، نظریه منشأ قانونی ممکن است به خودی خود این نظریه را القا کند که منجر به رشد اقتصادی سریعتر شده است، صرفاً به این دلیل که قرار بود به رشد اقتصادی سریعتر منجر شود.
منبع: اکونومیست