[ سبد خرید شما خالی است ]

داستان ترسناک بانک های مرکزی

پایگاه خبری فولاد ایران – سهام، اوراق قرضه، نشانه های مرتبط با شاخص، اعتبار، کریپتو، اینها فهرستی از داستان‌های ترسناک بازار در سال 2022 است. با این حال، مطمئناً بزرگترین تلفات امسال، شهرت بانک‌های مرکزی بزرگ بود.


در دوره‌ای که از زمان شروع همه‌گیری ویروس کرونا و حمله روسیه به اوکراین می‌گذرد، پیش‌بینی تورم آن‌ها به‌شدت غیرممکن بوده است. واکنش آنها به افزایش سریع سطح قیمتها کند بود و در مورد قابل توجه فدرال رزرو ایالات متحده، در ابتدا ترسناک بود. خرد متعارف بانک مرکزی بر این باور بود که بررسی شوک‌های طرف عرضه مانند افزایش قیمت نفت و گاز و بسته شدن بنادر و کارخانه‌های تراشه ها ضروری است، زیرا تأثیر آنها بر تولید بالقوه گذرا است.


با این حال واضح است که شوک‌های عرضه و تورم ناشی از عواملی مانند کاهش تجارت جهانی باعث کاهش پایدار در تولید بالقوه خواهد شد. در چنین شرایطی، این وظیفه سیاستگذاران پولی است که سخت‌تر شوند تا تقاضا با کاهش ظرفیت تولیدی مطابقت داشته باشد.


یکی از درس‌های تورم فشاری هزینه در دهه 1970 پس از اولین افزایش قیمت نفت این بود که شوک‌های طرف عرضه همچنین می‌توانند، به اصطلاح بانک مرکزی، انتظارات تورمی را از بین ببرند و اثرات دور دوم در بازارهای کار ایجاد کنند.


به گزارش فولاد ایران، تعداد بسیار کمی از بانک های مرکزی امروزی پس از شوک های نفتی دهه 1970 در موانع مبارزه با تورم بودند. بی شک اعتماد بیش از حد پس از دهه ها تورم پایین نیز عاملی بود. در مورد حرکت اولیه بسیار ترسو برای تشدید سیاست، باید انصافاً گفت که ارزیابی شکاف تولید در زمان واقعی بسیار دشوار است. در عین حال، سخت‌تر شدن سیاست‌های دیرهنگام آن‌ها به ترازنامه‌هایشان آسیب می‌زند، زیرا افزایش بازدهی زیان‌های بزرگی را به بازار اوراق بهادار وارد می‌کند که از زمان بحران مالی 09-2007 به دست آمده‌اند. همه بانک‌های مرکزی این زیان‌ها را گزارش نمی‌کنند.


فرض کار در میان بانک‌های مرکزی این است که از زمان بحران، ترازنامه بانک‌ها تقویت شده است، اما این ریسک به بخش مالی غیربانکی منتقل شده است. چیزی در آن وجود دارد، همانطور که افزایش اهرم در سیستم بازنشستگی بریتانیا که در بحران طلایی سپتامبر آشکار شد نشان داد. اما خطرات خارج از ترازنامه بزرگ و بسیار غیرشفاف هم در بخش بانکی و هم در بخش مالی غیربانکی وجود دارد، به ویژه در رابطه با بدهی دلاری در مبادلات ارزی، فوروارد و سوآپ ارز.


در حال حاضر، یک دیدگاه استاندارد بازار این است که مانترای بانک‌های مرکزی برای مدت طولانی‌تر، باعث افزایش بازده اوراق و کاهش ارزش سهام می‌شود. اما سوال بزرگ این است که آیا در صورت بروز بحران مالی، بانک‌های مرکزی بار دیگر احساس می‌کنند که برای حمایت از بازارها و موسسات مالی به خرید دارایی بازگشته و در نتیجه موضع ضد تورمی خود را تضعیف می‌کنند. چنین چرخشی به منزله تجدیدنظر طلبی بانک مرکزی در سطح بالایی خواهد بود. در واقع بازگشت به سیاست پولی نامتقارن خطرناک است. نکته نگران کننده این است که همه چیز بسیار قابل قبول است.


منبع: فایننشال تایمز

۴ دی ۱۴۰۱ ۱۴:۱۱
تعداد بازدید : ۶۰۶
کد خبر : ۶۳,۹۸۵

نظرات بینندگان

تعداد کاراکتر باقیمانده: 500
نظر خود را وارد کنید