پایگاه خبری فولاد ایران – بسیاری از شرکتهای غربی در بیست سال گذشته بهعنوان منبع رشد به چین هجوم آوردهاند و نه تنها تقاضای رو به رشد آن را دنبال میکنند، بلکه ارزشگذاریهای حمایتی سرمایهگذارانی را که به دنبال قرار گرفتن در معرض بازارهای رو به رشد سریع هستند را دنبال میکنند. اما از آنجایی که رئیس جمهور شی جین پینگ کنترل خود را سخت تر می کند، ارزش گذاری بسیاری از شرکت های تولید تراشه در چین می تواند تعدیل نزولی قابل توجهی داشته باشد. این هنوز در رادار بسیاری از سرمایه گذاران نیست، اما ممکن است به زودی باشد.
به گزارش فولاد ایران، برای صدها شرکت دولتی غربی که در چین سرمایهگذاری کردهاند، درآمد حاصل از این عملیات به درصد قابل توجهی از فروش کلی تبدیل شده است.
در سال 2021، تسلا 13 میلیارد دلار یا 25 درصد از درآمد خود را از عملیات چین گزارش کرد. برای دیزنی، 6 میلیارد دلار یا 8 درصد. برای اپل، 69 میلیارد دلار یا 19 درصد.
برای فولکس واگن، 54 میلیارد دلار یا 22 درصد. این اعداد قانعکننده به نظر میرسند.
جذابیت بازار چین جای تعجب ندارد. حتی در یک رژیم اقتدارگر، بسیاری وجود دارند که دوست دارند چیزهایی بخرند. اما از آنجایی که چین یک بوروکراسی بسته، مبهم و تحت کنترل مرکزی است، فروش کالای تولید شده در آنجا و درآمد، اگر بتوانید درآمد واقعی را تجزیه و تحلیل کنید، را نمی توان با همان دریچه درآمد در حوزه های قضایی که حقوق مالکیت کمتر قابل انعطاف است، مشاهده کرد.
کنگره ایالات متحده با تصویب قانون مسئولیت پذیری شرکت های خارجی، موضوع استانداردهای ضعیف حسابرسی چین را مورد بررسی قرار داده است. کمیسیون بورس و اوراق بهادار موظف شده است حدود 200 شرکت چینی موجود در بورس آمریکا را منحل کند. عفو تنها در مواردی اعطا می شود که تنظیم کننده های ایالات متحده به ممیزی های چینی خود دسترسی داشته باشند و از نتایج بررسی های خود راضی باشند. اما شرکت های چینی تنها یک طرف ماجرا هستند. طرف دیگر این است که آیا تمام شرکت های غربی به اندازه کافی برای تجارتی که در چین انجام می دهند گزارش و حسابداری می کنند.
قوانین، استانداردهای حسابداری، سیاست های مالیاتی و حمایت های قانونی سیستم های بسته ای هستند که توسط حزب کمونیست چین کنترل می شوند. همه چیز، سیاسی است و همه چیز یک سلاح بالقوه است. شما می توانید پول دریافت کنید، اما نمی توانید مطمئن باشید که چگونه، چه زمانی یا با چه ارزشی می توانید آن را خارج کنید. یوآن آزادانه قابل تبدیل نیست. تنظیم کننده های چینی نه تنها قیمت ارز، بلکه به طور ضمنی، ارزش سرمایه گذاری ها را کنترل می کنند.
سرمایهگذاریهای خارجی در چین میتواند گروگان گرفته شود و توانایی بازگرداندن مقادیر قابل توجهی از سرمایه میتواند به انتقال اجباری فناوری و یک باتلاق ژئوپلیتیکی منتهی شود. با این حال، شرکتهایی که توسط افراد برجسته اداره میشوند، مایل بودهاند ریسک فروش را در چین انجام دهند. باید دلیلی داشته باشد. به نظر می رسد یک پاسخ این است که، حتی اگر سرمایه گذاری و فعالیت در چین خطرناک است، به این معنی نیست که درآمدهای چین ارزشی ندارد. حتی بدون شواهد زیادی مبنی بر اینکه چقدر درآمدهای چینی واقعاً به سود مالی کمک می کند، به نظر می رسد بازارهای مالی برای آن ارزش قائل هستند. محاسبات پشت پاکت نشان می دهد که سرمایه گذاران غربی ارزش قابل توجهی را برای درآمد چینی در دفاتر شرکت های غربی قائل هستند، بسیار بیشتر از ارزشی که همتایان چینی خود برای فروش معادل آن قائل می شوند.
یک نسبت ساده قیمت به فروش نشان می دهد که درآمدهای چینی ثبت شده توسط شرکت های غربی 50 درصد بیشتر از درآمدهای موجود در دفاتر شرکت های چینی است.
شاید برای مدیران غربی اهمیت چندانی نداشته باشد که آیا درآمدهای چین به سود واقعی تبدیل میشود یا اینکه سرمایه انباشته شده به ارز رایج تبدیل میشود و به کشور بازگردانده میشود. این به این دلیل است که این درآمد، حتی اگر سرگردان باشد، قبلاً به پول نقد تبدیل شده است. از طریق جادوی آربیتراژ، بازارهای سرمایه بینالمللی میتوانند برای تبدیل درآمد چین از ورود نامشخص صورت سود به فرصتهایی برای مدیران و سهامداران غربی برای فروش سهام خود در بورسهای آمریکا و اروپا استفاده شوند. درآمد سرگردان حاصل از فروش در داخل چین، موهبتی برای ارزش سهام شرکتهای غربی بوده است: رنمینبی واهی چین به دلار و یورو تبدیل شده است. اگر خیلی خوب به نظر می رسد که درست باشد، ناباوری معلق و جهل عمدی را در نظر بگیرید که هر حقه حسابداری خوب را تعریف می کند. چیزهایی که برای واقعی بودن خیلی خوب به نظر می رسند برای همیشه دوام نمی آورند.
منبع: فایننشال تایمز