پایگاه خبری فولاد ایران – بازار اوراق قرضه سال بدی را پشت سر گذاشته است و هیچ کس بیشتر از بانکهای مرکزی اوراق قرضه در اختیار ندارد که طی دهه گذشته با درآمد ثابت 30 تریلیون دلار جمعآوری کردهاند. اما آیا تلفات فزاینده آنها واقعا اهمیت دارد؟
هم بله و هم خیر.
به گزارش فولاد ایران، بانک های مرکزی آشکارا موسسات کاملا منحصر به فردی هستند. از یک طرف آنها مانند هر کس دیگری ترازنامه وسود و زیان دارند که در حال حاضر عالی به نظر نمی رسند. توبی نانگل تخمین می زند که زیان بانک انگلستان به تنهایی در حال حاضر حدود 200 میلیارد پوند است و فدرال رزرو می گوید که تا پایان سه ماهه دوم تقریباً 720 میلیارد دلار از زیان های محقق نشده را افزایش داده است.
از سوی دیگر، بانکهای مرکزی ساختاری از دولتهای مستقل هستند و میتوانند به معنای واقعی کلمه می توانند ناگهانی و غیرمنتظره پول خلق کنند، که باعث میشود کل مسئله ورشکستگی آنها ابعاد متفاوتی پیدا کند.
سود و زیان بانک مرکزی مهم است، اما فقط زمانی که اهمیت دارند.
قبل از دهه 1900، موضوع اقتصاد "اقتصاد سیاسی" نامیده می شد. زیانهای بانک مرکزی که بر نتایج مالی تأثیر میگذارد ممکن است پیامدهای سیاسی داشته باشد، اما توانایی بانکها برای اجرای سیاست مختل نمیشود.
با شروع با فدرال رزرو، تمام درآمد حاصل از سبد حساب بازار باز سیستم، هزینه بهره کمتر، زیان های تحقق یافته و هزینه های عملیاتی به خزانه داری ایالات متحده واریز می شود.
قبل از بحران مالی جهانی، این حواله ها به طور متوسط 20-25 میلیارد دلار در سال بود. آنها با رشد ترازنامه به بیش از 100 میلیارد دلار افزایش یافتند. این حواله ها باعث کاهش کسری بودجه و نیاز به وام می شود. درآمد خالص به میانگین دارایی ها، سهم بدهی های بدون بهره و سطح ذخایر و مانده های بازپرداخت معکوس بستگی دارد که هزینه های آن با نرخ سیاست شناور است. از صفر در سال 2007، بدهی های سودآور به تقریباً دو سوم ترازنامه رشد کرده است. درآمد خالص بانک مرکزی ایالات متحده که به خزانه داری ایالات متحده بازگردانده شده است، منفی شده است و مورگان استنلی پیش بینی می کند که زیان با افزایش نرخ بهره افزایش یابد.
کارپنتر خاطرنشان میکند که اکثر بانکهای مرکزی، از جمله فدرالرزرو، برای بازار علامتگذاری نمیکنند، بنابراین زیان تحقق نیافته است و تا زمانی که واقعا دارایی را بفروشند، به صورت درآمد بانک مرکزی سرازیر نمیشود. اما بدیهی است که سؤالات جالب زیادی ایجاد می کند.
ضرر به چه معناست؟ آیا ضربه ای به سرمایه وارد می شود؟ ورشکستگی؟ ناتوانی در اجرای سیاست پولی؟ نه. اول، حواله ها به خزانه پایان می یابد و خزانه داری بدهی بیشتری صادر می کند. سپس فدرال رزرو زیان های خود را انباشته می کند و به جای کاهش سرمایه، یک "دارایی معوق" ایجاد می کند. زمانی که سود دوباره مثبت شد، حواله ها تا زمانی که زیان ها جبران شود در صفر باقی می مانند.
تصور کنید فدرال رزرو با نرخ مالیات 100 درصدی مواجه است و ضررهای فعلی را با درآمدهای آتی جبران می کند. سودآوری در نهایت باز خواهد گشت زیرا ارز همچنان به رشد خود ادامه میدهد، هزینه بهره را کاهش میدهد و بدهیهای دارای بهره را کاهش میدهد. این روند در جاهای دیگر مشابه است، اما با پیچشهای محلی، مانند ارزش سهام منفی طولانیمدت بانک مرکزی چک، یا این واقعیت که بانک انگلستان غرامت صریح دولت بریتانیا را دریافت کرد تا از زیانهایی که شروع به انتقال سودهای تسهیلات کرد، جبران شود. این تأثیر اساساً مانند فدرال رزرو است، اما اقتصاد سیاسی متفاوت است.
منبع: فایننشال تایمز