پایگاه خبری فولاد ایران – در مواقع سختی، دلار پناهگاه و قدرت جهان است. این امر حتی زمانی که ایالات متحده منبع مشکل است، همانطور که در بحران مالی 09-2007 اتفاق افتاد، صدق می کند.
در حال حاضر نیز این روند درست است. مجموعهای از شوکها، از جمله تورم بالا در ایالات متحده، یک حرکت صعودی آشنا در دلار را آغاز کرده است. در این میان، داستان کلی چرخه دلار زیربنای برخی موارد خاص است. به هم ریختن سیاستهای اقتصاد کلان، بهویژه مدیریت مالی، زمانی که دلار قوی است، نرخهای بهره در حال افزایش است و سرمایهگذاران به دنبال امنیت هستند، بسیار خطرناک است.
بر اساس برآوردهای جی پی مورگان، نرخ ارز موثر اسمی دلار آمریکا بین پایان سال گذشته تا دوشنبه 12 درصد افزایش یافت. در همین دوره، نرخ موثر ین 12 درصد، پوند 9 درصد و یورو 3 درصد کاهش یافت. استرلینگ 21 درصد، ین 20 درصد و یورو 16 درصد کاهش یافته است.
چرا این اتفاق افتاده؟ در مورد آن چه می توان کرد؟
در مورد چرایی، پاسخ این است که اقتصاد جهانی از سال 2020 متحمل چهار شوک مرتبط شده است: همه گیری؛ انبساط مالی و پولی عظیم به سمت عرضه پس از همهگیری، که در آن تقاضای سرخورده به محدودیتهای عرضه در نهادهها و کالاهای صنعتی ضربه زد و در نهایت، حمله روسیه به اوکراین، که به انرژی، به ویژه برای اروپا ضربه زد.
نتایج شامل افزایش عدم اطمینان، فشار تورمی قوی در ایالات متحده، نیاز به سیاست پولی، بهویژه سیاست فدرال رزرو برای جبران آن، و نیروهای قدرتمند رکودی، به ویژه در اروپا است. با انقباض فدرال رزرو از همتایان خود در کشورهای با درآمد بالا، دلار تقویت شده است.
همانطور که مقاله اخیر با همکاری موریس ابستفلد، اقتصاددان ارشد سابق صندوق بین المللی پول، اشاره می کند، افزایش دلار تمایل به تحمیل فشار انقباضی بر اقتصاد جهانی دارد. هر زمان که جریان های مالی از ایالات متحده یا به سمت ایالات متحده تغییر جهت دهند، همه تحت تأثیر قرار می گیرند. یکی از دلایل این است که بیشتر کشورها به نرخ ارز خود اهمیت می دهند، به ویژه زمانی که تورم نگران کننده است. این خطر برای کسانی که تعهدات سنگینی در قبال خارجی ها دارند بیشتر است.
در اروپا، قیمتهای انرژی بالاتر به طور همزمان باعث افزایش تورم و تضعیف تقاضای واقعی میشود. در همین حال، عزم رهبر چین برای از بین بردن ویروسی که آزادانه در سایر نقاط جهان در گردش است، به اقتصاد این کشور ضربه می زند.
به گزارش فولاد ایران، سوال مهم تر این است که آیا انقباض پولی بیش از حد پیش می رود و به ویژه، آیا بانک های مرکزی اصلی تأثیر تجمعی حرکت همزمان خود به سمت انقباض را نادیده می گیرند یا خیر. یک آسیب پذیری آشکار در منطقه یورو است، جایی که فشار تورمی داخلی ضعیف است و رکود قابل توجهی در سال آینده محتمل است. با این وجود، همانطور که کریستین لاگارد، رئیس بانک مرکزی اروپا، هفته گذشته تاکید کرد: «ما اجازه نخواهیم داد که این مرحله از تورم بالا به رفتار اقتصادی وارد شود و یک مشکل تورم پایدار ایجاد کند. سیاست پولی ما با در نظر گرفتن یک هدف تنظیم خواهد شد: اجرای تعهدات خود در ثبات قیمت."
اما بانکهای مرکزی گزینه کمی دارند: آنها باید «هر کاری که لازم است» برای مهار انتظارات تورمی انجام دهند.
هیچ کس نمی داند که چقدر ممکن است به سخت کردن نیاز داشته باشد. هیچ کس نمی داند که سرریز بدهی تا چه حد کمک می کند، با عمل به عنوان یک کمربند انتقال قدرتمند، یا آسیب، با ایجاد یک بحران مالی. آنچه مشخص است این است که توانایی بانک های مرکزی برای حمایت از بازار و اقتصاد مدتی است که از بین رفته است. در چنین زمانی، هوشیاری درک شده وام گیرندگان بار دیگر اهمیت می یابد. این برای خانوارها، مشاغل و به ویژه دولت ها صادق است. حتی دولتهای معتبر قبلی G7، مانند دولت بریتانیا نیز در حال یادگیری این حقیقت هستند. موج مالی در حال از بین رفتن است.
منبع: فایننشال تایمز