پایگاه خبری فولاد ایران – هیچ سیاستمداری نمی خواهد داستان واقعی کاهش سوخت فسیلی را برای ما تعریف کند. داستان واقعی این است که ما در حال حاضر با کمبود نفت، زغال سنگ و گاز طبیعی مواجه هستیم، زیرا هزینههای مستقیم و غیرمستقیم استخراج به نقطهای میرسد که قیمت فروش مواد غذایی و سایر مایحتاج اولیه باید بهطور غیرقابل قبولی بالا باشد تا سیستم کلی اقتصادی ایجاد شود. در عین حال، باد و خورشید و دیگر منابع انرژی پاک تقریباً نمیتوانند جایگزین مقدار سوختهای فسیلی از دست رفته شوند.
به گزارش فولاد ایران، سرانه انرژی و در واقع سرانه منابع باید به اندازه کافی برای جمعیت رو به رشد یک اقتصاد بالا بماند. وقتی این اتفاق نمیافتد، طبق تاریخ تمدنها تمایل به فروپاشی پیدا می کنند.
سیاستمداران نمی توانند بپذیرند که اقتصاد جهانی امروز به روشی مشابه با تمدن های قبلی به سمت فروپاشی پیش می رود. در عوض، آنها باید این توهم را ایجاد کنند که مسئول هستند. سیستم خودسازماندهی به نحوی سیاستمداران را وادار می کند تا دلایلی را ارائه دهند که چرا تغییرات پیش رو ممکن است مطلوب (برای جلوگیری از تغییرات آب و هوا) یا حداقل موقتی (به دلیل تحریم ها علیه روسیه) باشد.
شهروندان در سراسر جهان می توانند احساس کنند که اقتصاد ممکن است در کوتاه مدت به سمت یک رکود جدی پیش برود.
احساسات مصرف کننده در سطح فوق العاده پایینی قرار دارد. نزدیک به 48 درصد از مصرف کنندگان تورم را عامل کاهش سطح زندگی خود می دانند. قیمت مواد غذایی به میزان قابل توجهی افزایش یافته است. هزینه خودرو و همچنین هزینه خرید یا اجاره خانه نیز بالا رفته است.
وضعیت در اروپا بدتر است. شهروندان نگران یخ زدن در تاریکی در زمستان امسال هستند. منابع گاز طبیعی که عمدتاً از طریق خط لوله از روسیه خریداری می شود، کمتر در دسترس و قیمت بالایی دارند. زغال سنگ نیز قیمت بالایی دارد. به دلیل کاهش ارزش یورو نسبت به دلار، قیمت نفت به یورو به اندازه سال های 2008 و 2012 است.
بسیاری از کشورهای دیگر، به جز کشورهای منطقه یورو، ارزهای پایینی را نسبت به دلار تجربه می کنند. برخی از آنها عبارتند از آرژانتین، هند، پاکستان، نیجریه، ترکیه، ژاپن و کره جنوبی.
سیاستمداران می خواهند دوباره انتخاب شوند. آنها از شهروندان می خواهند که فکر کنند همه چیز خوب است. اگر مشکلات تامین انرژی وجود داشته باشد، باید آنها را موقتی دانست که شاید مربوط به جنگ در اوکراین باشد. از طرف دیگر، هر مسئله ای که پیش بیاید به گونه ای مورد بحث قرار می گیرد که گویی می توان آن را به راحتی با قوانین جدید و شاید کمی بدهی بیشتر برطرف کرد.
اقتصاد چیزی است که از طریق «اتلاف» انرژی رشد می کند. نمونه هایی از اتلاف انرژی عبارتند از هضم غذا برای انرژی دادن به انسان، سوزاندن سوخت های فسیلی و استفاده از برق برای روشن کردن لامپ. افزایش مصرف انرژی در جهان با رشد اقتصاد جهانی ارتباط زیادی دارد. کاهش مصرف انرژی با انقباض اقتصادی همراه است.
از نظر فیزیک، اقتصاد جهانی یک ساختار اتلاف کننده است، همانطور که همه گیاهان، حیوانات و اکوسیستم ها هستند. تمام سازه های اتلاف کننده دارای طول عمر محدود هستند، از جمله اقتصاد جهانی.
مدلهای استاندارد اقتصاد این باور را تقویت میکنند که اقتصاد میتواند بدون افزایش متناظر در عرضه انرژی به رشد خود ادامه دهد.
زمانی که مدلهای اقتصادی با نیروی کار و سرمایه به عنوان ورودیهای مهم طراحی میشوند، به نظر نمیرسد که تامین انرژی اصلاً مورد نیاز باشد. این درست نیست که انواع انرژی را می توان به راحتی جایگزین یکدیگر کرد، مگر اینکه تمام جزئیات انتقال و انرژی لازم برای امکان پذیر ساختن چنین انتقالی را در نظر بگیرد.
اگر قرار نیست مردم در زمستان در تاریکی یخ بزنند، راه حل های طولانی مدت مورد نیاز است. یکی از روش های استاندارد استفاده از سیستم سوخت فسیلی برای پر کردن شکاف ها در زمانی که باد و خورشید در دسترس نیستند، است. بنابراین نکته مهم این است که سیستم سوخت فسیلی واقعاً باید یک سیستم در تمام طول سال باشد.
آژانس بینالمللی انرژی و سیاستمداران در سراسر جهان انتقال به استفاده از باد و خورشید را برای جلوگیری از تغییرات آب و هوایی برای چندین سال توصیه کردهاند. به نظر میرسد که این رویکرد مورد تأیید هم کسانی است که نگران سوختن بیش از حد سوختهای فسیلی که باعث تغییرات آب و هوایی میشود و هم کسانی که نگران انرژی بسیار کم سوختهای فسیلی هستند که باعث فروپاشی اقتصادی میشود.
به نظر می رسد هدف سیاستمداران این است که با طرح مجدد داستان کاهش عرضه انرژی برای جلوگیری از تغییرات آب و هوایی به خاطر نسل های آینده، شهروندان را از درک وضعیت واقعا وحشتناک باز دارند.
علاوه بر این، سیاستمداران می بینند که اگر بتوانند شهروندان را به گونه ای هدایت کنند که انرژی کمتری مصرف کنند، می توانند کنترل بیشتری بر جمعیت داشته باشند.
یکی از راههای کاهش چشمگیر مصرف انرژی، تعطیلی اجباری در یک منطقه است که ظاهراً برای جلوگیری از گسترش کووید-19، همانطور که چین اخیراً انجام داده است.
چنین خاموشی هایی را می توان به عنوان نیاز برای جلوگیری از گسترش بیماری توضیح داد. این خاموشیها همچنین میتوانند به پنهان کردن مشکلات دیگر مانند نداشتن سوخت کافی برای جلوگیری از خاموشیهای برق کمک کنند.
سیاستمداران نمی توانند به دنیا بگویند که وضعیت انرژی واقعا چقدر بد است. در عوض، آنها تصمیم میگیرند در مورد اینکه چه اتفاقی میافتد اگر به اقتصاد اجازه داده شود بدون محدودیت به پیش برود و پیامدهای آن چقدر بد خواهد بود.
بدون شک ارتش های سراسر جهان به خوبی از این واقعیت آگاه هستند که منابع انرژی کافی برای دور زدن وجود نخواهد داشت. این بدان معنی است که جهان در مسابقه ای خواهد بود که چه کسی چقدر می گیرد.
نوشته گیل توربرگ
منبع: Oilprice