پایگاه خبری فولاد ایران – تورم برگشته و افزایش قیمت ها بحران هزینه زندگی را در راس برنامه های اقتصادی، سیاسی و اجتماعی قرار داده است. این امر به ناچار بانک های مرکزی و سیاست های پولی را در کانون توجه قرار می دهد و بحث در مورد اینکه چگونه می توان ثبات پولی و مالی را به بهترین شکل حفظ کرد را مطرح می کند.
بن برنانکه، اقتصاددان و سیاستمدار امریکایی و رئیس سابق فدرال رزرو در کتاب خود بنام «سیاست پولی قرن بیست و یکم»، گزارشی شفاف از تکامل بانک مرکزی ایالات متحده از تورم شدید اواخر دهه 1960، 1970 و اوایل دهه 1980 تا امروز و آینده ارائه می دهد. از نظر برنانکه هدف اصلی سیاست پولی دستیابی و حفظ اشتغال کامل است. اگر تورم تمایل به افزایش داشته باشد، تقاضا باید خیلی قوی باشد و اگر خیلی کم شود، تقاضا باید خیلی ضعیف باشد. بنابراین، این تورم را به بهترین هدف میانی سیاست تبدیل می کند. با این حال، این هدف نیز نباید خیلی نزدیک به صفر باشد: بانکهای مرکزی فضای کمی برای کاهش نرخها در واکنش به رکود خواهند داشت و این همان تلهای است که ژاپن در دهه 1990 در آن افتاد.
به گزارش فولاد ایران، کتاب برنانکه سه واقعیت اساسی دهههای گذشته را بررسی میکند. اولین مورد، واکنش ضعیف و شگفت انگیز تورم به تغییرات بیکاری در سال های اخیر است. در گذشته، سطوح پایین بیکاری تمایل داشت که قیمت ها را سریعتر افزایش دهد. مورد دوم «کاهش بلندمدت سطح عادی نرخ بهره» است که تا حدی به دلیل تورم پایین تر و همچنین به دلیل کاهش بلندمدت نرخ های واقعی بهره است. سومین مورد «افزایش خطر بیثباتی مالی سیستماتیک» در دنیای مالی جهانیشده و آزاد شده ماست. برنانکه توضیح میدهد که از نظر سیاستگذاری، نرخهای بهره کوتاهمدت پس از بحران مالی جهانی و بحران منطقه یورو بسیار کم یا حتی در برخی موارد به زیر صفر رسید. این امر فدرال رزرو و سایر بانک های مرکزی را به سمت طیفی از سیاست های «غیر متعارف» سوق داد، از جمله خرید دارایی در مقیاس بزرگ. به طور کلی، برنانکی اصرار دارد که فدرال رزرو در جلوگیری از یک رکود بزرگ دیگر و بازگرداندن اقتصاد ایالات متحده به رشد موفق بوده است.
اما استاد او فردریش هایک، چهره برجسته مکتب اقتصاد "بازار آزاد" اتریش و مخالف بانک مرکزی است. او نرخ های بهره پایین اتخاذ شده توسط بانک های مرکزی را به عنوان ریشه تقریباً همه آسیب های اقتصادی محکوم می کند. نرخ های بهره بسیار پایین به نظر او محصول بد باور غلط هدف گذاری تورمی است. او اظهار می کند: "نرخ بهره صفر باعث دلسردی پس انداز و سرمایه گذاری شده و رشد بهره وری را مختل می کند. نرخهای بهره بسیار پایین، با نگه داشتن شرکتهای زامبی، منجر به کمترین تناسب شده است." و اضافه می کند: "فراموش نکنید که سیاستهای بانک مرکزی به افزایش نابرابری، تضعیف ثبات مالی، تشویق جریانهای سرمایه و ایجاد حبابهای قیمت داراییهای متعدد از آپارتمانهای لوکس گرفته تا ارزهای دیجیتال کمک کرده است."
به هر حال، راه حل عالی برای سیاست پولی جام مقدس بانک مرکزی است. در عین حال، مردم بازگشت به سرمایه داری قرن نوزدهم ایالات متحده را بدون بانک های مرکزی نمی پذیرند. ما به مدیریت پول و امور مالی ادامه خواهیم داد، نه اینکه به استاندارد طلا بازگردیم یا بیت کوین و رقبای آن را به عنوان راه حل بپذیریم. امروز، هدف گذاری تورمی مورد حمایت برنانکی رویکرد قابل قبولی به نظر نمی رسد. اما این سوال نیز باقی می ماند که چگونه می توان ریسک های مالی مورد تاکید هایک را مهار کرد.
ما می دانیم که بزرگترین نگرانی، تمایل به انبساط بی اختیار اعتبار و همچنین بدهی است. مقررات بخشی از راه حل است. اما مهمترین منبع ساختاری اهرم بیش از حد، کسر مالیات بهره است. اکنون باید آن را حذف کنیم.
منبع: فایننشال تایمز