پایگاه خبری فولاد ایران – هیچ کشور دیگری به عمق و وسعت تعامل چین در آفریقا نزدیک نیست. چین بزرگترین شریک تجاری آفریقا، طلبکار دوجانبه و منبع حیاتی سرمایه گذاری زیرساختی آن است. شرکت های چینی حدود یک هشتم تولید صنعتی این قاره را تشکیل می دهند. زیرساخت های دیجیتالی ساخته شده توسط چین برای پلتفرم هایی که آفریقایی ها با آنها ارتباط برقرار می کنند بسیار مهم است. روابط سیاسی، نظامی و امنیتی بین ایندو نزدیک تر می شود.
در طول جنگ سرد، چین با ساخت راهآهن افریقا کمک کرد و ساختمان پارلمان را ساخت. اما محور اصلی رابطه آن سیاسی بود. چین کشورهای آفریقایی تازه استقلال یافته را متحدان بالقوه می دید. در سال 1971، زمانی که سازمان ملل به چین رای داد تا کرسی خود را از تایوان بگیرد، 26 کشور آفریقایی در کنار مائو قرار گرفتند. او گفت: "این برادران آفریقایی ما هستند که ما را به سازمان ملل بردند."
از دهه 1990، توسط اقتصاد تعریف شد. برای چین در حال رشد، آفریقا اهمیت داشت. نفت و فلزات از این قاره وارد می شد. مازاد پول و تولید به سمت دیگری رفت. چین به کشورهای آفریقایی که به تازگی حکومت تک حزبی را کنار زده بودند و به سالهای رکود پایان داده بودند، زیرساختهای مفیدی را ارائه کرد. از سال 2000 تا 2014 بیش از نیمی از پروژه های توسعه چین در آفریقا بود.
گفته می شود نگرش چین به آفریقا بخشی از سیاست خارجی قاطعانه شی است. غرب نگران این رویکرد است. هیلاری کلینتون، وزیر امور خارجه اوباما، از یک استعمار جدید صحبت کرد. مایک پمپئو که در دوران دونالد ترامپ وزیر امور خارجه بود و از وعده های توخالی چین حرف زد. در سال 2021، دولت بایدن به عنوان تلاشی برای مقابله با چین، تلاش «ارزشمحور» برای تأمین مالی زیرساختها در کشورهای فقیر، با عنوان "دنیای بهتر را بسازید" را پیشنهاد کرد. اتحادیه اروپا نبز طرحی مشابه را راه اندازی کرده است. اورسولا فون در لاین، رئیس کمیسیون اروپا، میگوید که برخلاف چین، اتحادیه اروپا میخواهد "پیوندها و نه وابستگی" ایجاد کند.
با این حال این تلاش ها دارای نقص هایی است. تمایل به این است که رویدادهای آفریقا را به عنوان بخشی از یک بازی قدرت های بزرگ ببینیم. برخی از کارهایی که چین انجام می دهد، از جمله ساخت پایگاه های نظامی و انحصار استخراج کبالت، جای نگرانی دارد.
به گزارش فولاد ایران، سیاستمداران آفریقایی از حمایت شدن خوششان نمی آید و به انگیزه های غرب بدبین هستند. رهبران آفریقایی اغلب چارهای جز همکاری با چین ندارند، کاری که با چشمان باز انجام میدهند. اکثر آفریقایی ها به چین خیلی مثبت فکر می کنند. اما بیهوده است که ادعا کنیم انگیزه آن نوع دوستی است. چین بی رحمانه به نفع خود است. اگرچه ترکیب اعتبار و ساخت و ساز آن باعث افزایش رشد شده است، اما فساد را نیز تقویت کرده و اغلب حکومتهای خودکامه را تقویت کرده است.
آفریقا و چین هر دو 1.4 میلیارد نفر جمعیت دارند اما چین یک دولت تک حزبی منضبط و بی رحمانه است و اقتصاد آن تقریباً 20 درصد از تولید جهانی را تشکیل می دهد.
آفریقا قاره ای متشکل از 54 کشور عمدتا ضعیف است و اقتصاد آن تنها 3 درصد از اقتصاد جهان را دارد. چین در سختافزار، زیرساختها، تجارت و مخابرات مؤثر است، اما تأثیر بدتری بر نرمافزار دارد، مؤسساتی که برای آینده آفریقا حیاتی هستند. در نظرسنجی ها، کشورهای بسیار بیشتری آمریکا را نسبت به چین به عنوان مدل مورد نظر خود در آینده معرفی می کنند و تنها دو کشور (اتیوپی و تانزانیا) چین را مطلوبتر از آمریکا دیدند. به زبان ساده: آفریقایی ها از نقش اقتصادی چین قدردانی می کنند اما دموکراسی و آزادی را به اقتدارگرایی ترجیح می دهند.
منبع: اکونومیست