پایگاه خبری فولاد ایران - اگر دو غول اقتصادی برای تسلط بلندمدت تکنولوژیک با یکدیگر بجنگند، هر دو شکست خواهند خورد.
به طور گسترده پذیرفته شده است که روابط اقتصادی و فناوری بین ایالات متحده و چین با ترکیبی از همکاری استراتژیک و رقابت استراتژیک مشخص می شود. همکاری استراتژیک تا حد زیادی مورد استقبال قرار می گیرد، زیرا پرداختن به چالش های مشترک، از تغییرات آب و هوا و بیماری های همه گیر گرفته تا تنظیم فناوری های پیشرفته، نیازمند مشارکت دو اقتصاد بزرگ جهان است. اما رقابت استراتژیک به عنوان یک امر نگران کننده و حتی تهدیدآمیز دیده می شود.
به گزارش فولاد ایران، رقابت چینی-آمریکایی، به ویژه در حوزه فناوری، منعکس کننده این باور در هر دو طرف است که رویکرد مبتنی بر امنیت ملی اجتناب ناپذیر است. این امر تصمیم گیری را در جهتی غیرسازنده و متضاد هدایت می کند و احتمال اشتباهات سیاستی را افزایش می دهد. در واقعیت، اشکال خوب و بد برای رقابت استراتژیک وجود دارد. برای درک مزایای رقابت خوب و چگونگی بهرهبرداری از آنها فقط باید در نظر داشت که این رقابت چگونه به نوآوری در اقتصادها دامن میزند.
در اقتصادهای پیشرفته و با درآمد متوسط رو به بالا، نوآوری در محصولات و فرآیندها باعث افزایش بهره وری می شود که یک محرک حیاتی برای رشد بلندمدت تولید ناخالص داخلی است. بخش دولتی نقش کلیدی در شروع این نوآوری از طریق سرمایه گذاری انسانی و تحقیقات علم و فناوری بالادستی ایفا می کند. سپس بخش خصوصی در یک فرآیند رقابتی پویا کنترل میشود.
بر اساس پویایی شومپیتری، شرکتهایی که نوآوریهای موفقی تولید میکنند، مقداری قدرت بازار گذرا را به دست میآورند که بازگشت سرمایه را فراهم میکند. اما، همانطور که دیگران به نوآوری ادامه می دهند، مزیت های نوآور دور اول را از بین می برند. و چرخه رقابت و پیشرفت فناوری ادامه دارد.
اما این فرآیند خود تنظیمی نیست و این خطر وجود دارد که نوآوران دور اول بتوانند از قدرت بازار خود برای جلوگیری از به چالش کشیدن دیگران استفاده کنند. برای حفظ رقابت و همه مزایای گسترده آن برای نوآوری و رشد، دولت ها باید مجموعه ای از قوانین را طراحی کنند که رفتار ضد رقابتی را منع یا محدود کند. این قوانین در سیاست های ضد انحصار یا رقابت و در سیستم هایی که حدود حقوق مالکیت معنوی را مشخص می کنند، گنجانده شده است.
ایالات متحده و چین در پیشبرد بسیاری از فناوریهایی که میتوانند باعث رشد جهانی شوند، پیشرو هستند. اما میزان انجام این کار بیش از همه به اهداف اصلی آنها بستگی دارد.
مانند شرکتهای نوآور پیشرو در یک اقتصاد، هدف اصلی ممکن است تسلط تکنولوژیکی باشد، یعنی ایجاد و حفظ یک رهبری تکنولوژیکی واضح و پایدار. برای این منظور، یک کشور تلاش میکند هم نوآوری را در داخل تسریع کند و هم مانع از بزرگترین رقیب خود شود، مانند ممانعت از دسترسی به اطلاعات، سرمایه انسانی، سایر ورودیهای کلیدی یا بازارهای خارجی.
این سناریو یکی از رقابت های استراتژیک بد است. این امر پیشرفت فناوری در هر دو کشور و در واقع، در کل اقتصاد جهانی را، حداقل با محدود کردن اندازه کل بازار، تضعیف میکند.
با بعید بودن تسلط فناوری در درازمدت، کشورها ممکن است هدف عملی تر و بالقوه سودمندتری را دنبال کنند. برای ایالات متحده، این هدف عقب نماندن است. برای چین، این است که فرآیند جبران را در مناطقی که در حال حاضر عقب مانده است، تکمیل کند. در این سناریو، هم چین و هم ایالات متحده با سرمایه گذاری هنگفت در زیربنای علمی و فناوری اقتصادهای خود به رقابت می پردازند.
استراتژیهای ساخت چین 2025 شامل مقرراتی برای تقویت قدرت فناوری چین و کاهش وابستگی به فناوری، ورودیها و حتی تقاضای خارجی است. به همین ترتیب، قانون دو حزبی آمریکا برای ایجاد فرصتها برای تولید، برتری در فناوری و قدرت اقتصادی 2022 به دنبال ارتقای قابلیتهای علمی و فناوری کشور و تقویت زنجیرههای تامین آن، حداقل با کاهش وابستگی به واردات از چین است. اگرچه این لایحه هنوز شکل نهایی خود را به خود نگرفته است، مفاد آن می تواند تا حد زیادی با رقابت استراتژیک خوب سازگار باشد.
تنها حوزه ای که رقابت خوب در آن غیرممکن است، مسائل امنیت ملی، دفاعی و توان نظامی است. در حالی که بسیاری از فناوریها را میتوان در تضاد مورد استفاده قرار داد، آنهایی که حیاتی هستند و عمدتاً برای اهداف نظامی و امنیتی استفاده میشوند، باید از رقابتهای نسبتاً باز فناوری جهانی دور شوند.
خطر کنونی این است که بسیاری از فناوریها به امنیت ملی مربوط میشوند. این رویکرد تقریباً همان تأثیر تلاش نادرست برای دستیابی و حفظ سلطه فناوری را خواهد داشت و مزایای اقتصادی رقابت را از بین می برد.
در حالت ایدهآل، کشورها باید تلاش کنند تا به نوآوری دست یابند یا در مرزهای نوآوری باقی بمانند، بدون اینکه تلاش کنند دیگران را از به چالش کشیدن آنها بازدارند.
با توجه به عوامل معکوس اقتصادی جهانی از جمله پیری جمعیت، افزایش بدهی های دولتی، افزایش تنش های ژئوپلیتیکی و درگیری ها و اختلالات عرضه و سرمایه گذاری های رو به رشد برای رویارویی با چالش های محیطی و فراگیر، جهان بیش از هر زمان دیگری به شکل خوش خیم رقابت استراتژیک نیاز دارد.
منبع: Japan Times