پایگاه خبری فولاد ایران - اکونومیست با اشاره به پیشبینیهای تحلیلگران این
نشریه در سال ۱۹۹۹ مینویسد: پس از آنکه
کارشناسان، نفت پنج دلاری را پیشبینی کردند، مورد تمسخر بسیاری از افراد قرار
گرفتند. در آن زمان هنوز قیمت نفت از ۱۰ دلار به
اوج قیمت یعنی ۱۵۰ دلار در هر بشکه -آن هم تنها در یک دهه- نرسیده
بود.
✏️در ماههای اخیر اما قیمت
نفت بار دیگر معاملهگران و سرمایهگذاران را سردرگم کرده است. در ۲۰
آوریل، قیمت هر بشکه نفت خام آمریکا برای تحویل در ماه می منفی شد. یعنی فروشندهها
علاوه بر نفت مبلغی را هم به خریداران پرداخت میکردند. این اتفاق در طول تاریخ بیسابقه
بود.
حالا درست مانند سال ۱۹۹۹، تحلیلگران
و کارشناسان در حال گمانهزنیهایی درباره قیمت نفت و همینطور سایر کامودیتیها
هستند.
✏️دیدگاهها اما بسیار
متفاوت است. در اواخر دهه ۱۹۴۰، دو
اقتصاددان توسعه بهنامهای رائول پربیش ( Raúl Prebisch) و هانس سینگر
(Hans Singer) این
تئوری را مطرح کردند که با گذشت زمان قیمت مواد اولیه در برابر کالاهای تولیدی افت
خواهد کرد. استدلال آنها این بود که با رشد درآمد کشورهای جهان، تقاضا برای کالاهای
لوکس و تولیدی با سرعت بیشتری در مقایسه با کامودیتیها و مواد اولیه افزایش مییابد.
✏️آنها معتقد بودند که با
ثروتمندتر شدن مردم، آنها بیشتر برای خرید خودرو، گجتهای لوکس یا احتمالا کالاهایی
که در آنها سنگآهن استفاده نشده اقدام میکنند.
✏️این تفاسیر الهامبخش
استدلالهایی بود مبنی بر اینکه سرمایهداری بهناچار موجب افزایش شکاف میان
کشورهای ثروتمند و فقیر خواهد شد. بنابراین در این شرایط کشورهایی که کالاهای صنعتی
تولید میکنند، در مقایسه با کشورهایی که تولیدکننده مواد اولیه هستند، ثروتمندتر
خواهند شد.
✏️افت قیمت کامودیتیها
پس از جنگ جهانی دوم و پس از آن در دهه ۱۹۸۰ و در دهه ۱۹۹۰،
تا حدودی به این تئوری اعتبار بخشید.
در دهه ۲۰۰۰ اما روند
تغییر کرد. تقاضا برای کامودیتیها از سوی اقتصادهای نوظهور مانند چین افزایش یافت
و بهدنبال آن قیمتها با رشد قابل توجهی مواجه شدند.
بهدنبال آن نقد تئوری این دو اقتصاددان هم شروع شد.
✏️اقتصاددانان دیگری به این
موضوع اشاره کردهاند که آنها نقش تغییرات فناوری در افت قیمت یا کیفیت کالاهای
تولیدی را در نظر نگرفتهاند. یک کامپیوتر ممکن است با همان قیمت ۲۰
سال پیش فروخته شود، اما حجم اطلاعاتی که میتواند پردازش کند و دادههایی که ذخیره
میکند، دستکم چندصدبرابر شده است.
در عین حال، این فرضیه که کشورهای ثروتمند بیش از کشورهای فقیر
به تولید کالا میپردازند دیگر صحیح نیست؛ دلیل آن هم رشد چشمگیر برونسپاری در
دهههای اخیر است.
✏️پرسشی که مطرح میشود این
است که در حال حاضر طرفداران و منتقدان تئوری پربیش و سینگر چه نظری درباره آینده
نفت دارند؟ موضوع جالب این است که هیچیک نمیتوانند به آن تئوری استناد کنند.
✏️نمودار زیر
روند
قیمت نفت را طی ۱۶۰ سال گذشته نشان میدهد:
بررسی این تاریخچه نشان میدهد که نوسانات کوتاهمدت پس از
شوکها و سقوطهای نفتی وجود خواهد داشت، اما پیشبینی روند بلندمدت کاری غیرممکن
بهنظر میرسد.
✏️در حقیقت میتوان گفت،
مهمترین و برجستهترین خصوصیت این نمودار، نبود هر نوع الگو یا روندِ مشخص است.
✏️هرچند در دهه ۱۸۶۰
به دلیل جنگ داخلی آمریکا، در دهه ۱۹۷۰ بهدلیل
بحران نفتی و بار دیگر در دهه ۲۰۰۰ بهدلیل
رونق کامودیتیها، طلای سیاه رشد کرد، اما امروز و در همین لحظه کنونی، قیمت طلای
سیاه در سطح ۱۶۰ سال گذشته یعنی در بازه زمانی دهه ۱۸۷۰
و اوایل ۱۹۷۰ قرار دارد.
✏️شاخص قیمتی مواد خام (Economist’s
commodity-price index) که اکونومیست آن را طراحی کرده، از دهه ۱۸۰۰۰
در حال ثبت قیمت کالاها و مواد اولیه است. این شاخص طیف گستردهای از کالاها از جمله مواد غذایی و مواد اولیه
صنعتی را در بر میگیرد اما قیمتهای انرژی را شامل نمیشود.
✏️بررسی این شاخص تنها
نشان میدهد که تمام کامودیتیها طی این مدت فرازونشیبهای بسیاری را تجربه کردهاند.
با این حال نهتنها برای نفت، بلکه برای هیچیک از کالاها نمیتوان هیچ
روند مشخصی را پیشبینی کرد.
منبع: تجارت نیوز