[ سبد خرید شما خالی است ]

شاخص مناسب برای تورم بلندمدت در حضور تغییرات قیمت نسبی

پایگاه خبری فولاد ایران – بحث جدی هست که اعداد ریالی تولید ناخالص داخلی ایران را چه طور در طول زمان «تورم‌زدایی» کنیم تا بتوانیم تغییرات درآمد سرانه و رفاه را به‌تر متوجه شویم. احتمالا هم تفاوت اعدادی که با شاخص‌های مختلف تورم-زدایی تولید می‌شوند و پیامدهای کلیدی آن‌ها برای تحلیل عمل‌کرد بلندمدت و جای‌گاه جهانی اقتصاد ایران را دیده‌اید.

من فعلا وارد آن بحث نمی‌شوم و فقط می‌خواهم به این نکته اشاره کنم که قضیه واقعا پیچیده است و ظاهرا آن قدر که شایسته آن است روی استخراج یک شاخص مورد توافق کار نشده است. هر چند اقداماتی مثل شاخص تورم نرمال‌شده برای کیفیت یک قدم رو به جلو است. برای این‌که ببینیم چرا قضیه پیچیده است، یک خاطره، یک ‌آزمایش ذهنی و چند سوال طرح می‌کنم که بقیه هم به آن فکر کنند.

خدا دکتر مسعود نیلی را سلامت بدارد. دقیقا بیست سال تقریبا یک جلسه کامل از کلاس اقتصاد کلان را معطل کردم که این سوال را طرح کنم و ایشان هم با بزرگ‌واری تحمل کردند. سوال یا آزمایش ذهنی که آن موقع به ذهنم رسید و بعد از ۲۰ سال هنوز کامل حل نشده است، این بود: «در یک جزیره یک ماده خیلی بی‌ارزش - بگوییم شن بیابان - در حجم فیزیکی بالا استفاده می‌شود. فرض کنیم ناگهان یک کاربرد خیلی جدید و مفید برای شن پیدا می‌شود (مثلا در ساخت ترانزیستور) و قیمت نسبی آن هزاران برابر می‌شود. فرض کنیم بانک مرکزی جزیره هم عرضه پول را به اندازه مناسبی بیش‌تر می‌کند. حال تغییرات تولید ناخالص داخلی این اقتصاد را چه طور اندازه بگیریم؟». دو روی‌کرد به نظر می‌رسد:

الف) یک حالت این است که عدد اسمی تولید ناخالص داخلی را بگیریم (که خب بزرگ‌تر شده است) و بعد شاخص تورم را هم حساب کنیم. حدس می‌زنیم که شاخص قیمت‌ها در این اقتصاد خیلی بالا می‌رود. اگر عدد اسمی تولید ناخالص داخلی را با شاخص تورم حقیقی کنیم، مقدار زیادی از اثر واقعی «ارزش‌مند شدن شن» از بین می‌رود.

ب) راه دیگر این‌که از منظر بخش حقیقی نگاه کنیم: رفاه حقیقی ساکنان این جزیره به شدت و درست به اندازه ارزش‌مند شدن شن بالاتر رفته است چون افزایش قیمت نسبی شن منعکس‌کننده تغییر در مطلوبیت نهایی مصرف آن است. حال اگر از روی‌کردهای خرد برای تخمین رفاه یا ارزش افزوده استفاده کنیم، احتمالا به عدد بزرگی برای تغییرات تولید ناخالص داخلی حقیقی می‌رسیم. 

پاراداکس ذهنی من این است که دو روی‌کرد الف و ب اعداد یک‌سانی تولید نخواهند کرد و احتمالا روی‌کرد الف میزان تغییرات رفاه واقعی ساکنان را خیلی دست‌پایین تخمین خواهد زد.


سوالاتی شبیه به این را احتمالا دیگران هم طرح کرده‌اند. مثلا:

۱) قیمت حقیقی و اسمی خیلی از کومودیتی‌های پایه مثل انرژی و فلزات در بلندمدت متغیر بوده است. بخشی از تغییرات قیمت مربوط به شاخص عمومی قیمت‌ها است و بخشی از آن مربوط به تغییرات کم‌یابی مواد یا تغییرات فناوری و امثال آن است. حال در تحلیل شاخص تورم و رفاه ساکنان کشورهای توسعه‌یافته، تحولات قیمت نفت و مس و شکر و غیره را چه طور وارد کنیم که اثر تغییرات بهره‌وری تولید و کم‌یابی حقیقی این محصولات در آن لحاظ شده باشد؟

۲) جزیره تک-محصولی توریسم محور صادرات-گرایی را تصور کنید که طی سال‌ها قیمت و اندازه خدمات توریسم آن کمابیش ثابت است. در نتیجه ارزش اسمی و حقیقی تولید ناخالص این اقتصاد در زمان ثابت است. ولی در این مدت هزینه خیلی کالاهای وارداتی ساکنان این جزیره (از رایانه گرفته تا سلول خورشیدی و خودرو و دارو و ...) احتمالا در طول زمان کم شده است. خب تولید ناخالص سرانه را چه طور بسنجیم که منعکس کننده «رفاه واقعی» ساکنان جزیره باشد؟

در ادبیات برخی پاسخ‌ها و پیش‌نهادها برای این سوالات وجود دارد ولی فعلا طرح سوال می‌کنیم تا از نظرات بقیه بهره‌ ببریم.
 
یک لیوان چای داغ، نوشته‌های حامد قدوسی

۲۷ فروردین ۱۳۹۹ ۱۳:۵۴
تعداد بازدید : ۷۰۵
کد خبر : ۵۴,۴۲۴

نظرات بینندگان

تعداد کاراکتر باقیمانده: 500
نظر خود را وارد کنید