پایگاه خبری فولاد ایران - چرا دولت باید تصمیم به بازگشایی کسب و کارها بگیردبگیرد؟ این احتمالات وجود دارد:
۱) ایمنی گلهای: شاید دولت با دسترسی بهتر به آمار و ارقام و تبدیل نسبت آمارهای رسمی به آمارهای واقعی (مبتلایان بدون علامت) به این نتیجه رسیده که میزان ابتلا در کشور در حدی بوده که از پیک عبور کرده و عملا موج بیماری را پشت سر گذاشته است
تحلیل: هر چند که از مهندسی معکوس نرخ مرگ و میر در برخی شهرهای پرتلفات کمابیش به چنین حدسی میرسیم ولی به نظر نمیرسد که حتی با ارقام بدبینانه، کشور هنوز به نقطه ایمنی گلهای رسیده باشد.
۲) اعتقاد به هزینه پایین کرونا: احتمال دوم این است که دولت با نگاه کردن به ساختار جمعیتی کشور (جوان بودن جمعیت)، چگالی جمعیتی، وضعیت آب و هوایی، آماده کردن زیرساختهای درمانی و غیره به این نتیجه رسیده است که حتی در بدترین حالت هم کرونا در کشور ما خیلی پرتلفات نخواهد بود.
تحلیل: هر چند بخشهایی از این گمانه - مثل جوانی جمعیت - ممکن است درست باشد ولی به نظر نمیرسد که در صورت شیوع بیماری عدد تلفات در شهرهای بزرگ و متراکمی مثل تهران کوچک باشد. شاید این تحلیل در شهرهای کوچک، با آب و هوای گرم و تراکم جمعیتی پایین تا حدی درست باشد.
۳) تحملپذیر نبودن هزینههای قرنطینه طولانی: گزینه سوم این است که دولت به این نتیجه رسیده است که با وضعیت تحریمها، رکود اقتصادی، بودجه دولت و اندازه بزرگ جمعیت کشور، اساسا راهی برای یک قرنطینه سراسری با افق زمانی نامشخص و طولانی وجود ندارد. به عبارت دیگر در محاسبات هزینه/فایده شاید جمعبندی این بوده که تلفات قرنطینه ممکن است از تلفات کرونا بزرگتر باشد.
تحلیل: احتمالا رگههایی از چنین تحلیلی در ذهن سیاستگذاران بوده است ولی حتی در چنین حالتی هم باید یک برنامه خیلی مشخص برای حداقل کردن نرخ سرایت و تلفات (مثل بازگشایی انتخابی، فاصلهگذاری اجتماعی، برنامه مراقبتهای بهداشتی در محیط کسب و کار، عدم بازگشایی بخشهای غیرحیاتی جامعه) اعلام میشد که ما آن را ندیدهایم.
۴) امید به کنترل کرونا بدون قرنطینه: احتمال چهارم این است که تصور سیاستگذار این بوده که یا واکسن/درمان کرونا به زودی کشف خواهد شد، یا دمای هوا باعث از بین رفتن ویروس خواهد شد و یا سیاستهایی مثل غربالگرایی سراسری و گسترده و قرنطینه مبتلایان باعث خواهد شد تا بدون تعطیلی کامل جامعه بتوان بیماری را سرکوب کرد.
تحلیل: سیاستهایی مشابه این روش در برخی کشورها (مثلا کره) به کار رفته است و تا حد خوبی جواب داده است. ولی چنین برنامهای مستلزم یک غربالگری بزرگمقیاس، امکانات کافی برای قرنطینه مبتلایان بدون علامت (چیزی شبیه نقاهتگاه) و اطمینان از عدم اختلاط مبتلایان و غیرمبتلایان است. اگر برنامه این بوده است باید جزییات و منابع آن اعلام شود و شهروندان هم در جریان چارچوب زمانی و جغرافیایی آن قرار بگیرند.
۵) هیچ کدام از این موارد: و البته یک حالت هم این بوده که سیاستگذار کلا به چنین تحلیلها و مقایسهها و آمار و ارقامی اعتقاد ندارد و خیلی دلبخواهی یا از سر استیصال تصمیم گرفته است که جامعه را به حالت عادی بازگرداند. انشاا... که حالت محتمل این نیست.
جمعبندی سیاستی: ما دسترسی به آمار و ارقام و گزارشها و ذهنیتهای دولت نداریم و نمیدانیم این تصمیم با چه منطقی اتخاذ شده است. ولی شهروندان کاملا حق دارند که از دولت بخواهند شفافیت پیشه کند و منطق تصمیماتش را اعلام کند. ضمن این که نمیدانیم که چرا تصمیم به بازگشایی با اقدامات احتیاطی که بقیه کشورها به دنبال آن هستند ترکیب نشده است. اینها برخی سوالات مهم است:
۱) آیا برنامهای برای تفکیک جمعیت با ریسک بالا (مثلا افراد مسن) از بقیه جامعه وجود دارد؟
۲) سیاستهایی مثل فاصلهگذاری اجتماعی، ماسکزدن همهگانی و تعطیلی اجتماعات بزرگ چه جایگاهی در این تصمیم دارند؟
۳) آیا لازم است همه بخشهای جامعه به حالت عادی بازگردد؟
۴) نقش سیاستهایی مثل حداکثر سازی دورکاری (در مشاغلی که امکان آن هست) در این برنامه کجا است؟
۵) آیا قرار است برنامه غربالگری بر اساس تستهای سریع و ارزان دنبال شود؟
۶) چه مکانیسمهایی برای رصد دقیق نرخ انتشار بیماری در جامعه و توقف سریع تصمیمات فعلی در صورت بروز نشانههای گسترش بیماری تعبیه شده است؟
۷) نقش نهادهای مدنی و ظرفیتهای مردمی برای سیاست قرنطینه مبتلایان بدون علامت چیست؟
۸) سیاستهای مربوط به سفر (داخلی و خارجی) و جابهجایی جمعیت چه خواهند بود؟
و خیلی سوالات دیگر که پاسخی برای آنها در برنامههای دولت نمیبینیم!
✍️ دکتر حامد قدوسی
📌تلخیص:مجمع فعالان اقتصادی