پایگاه خبری فولاد ایران –«رابرت شیلر» که الان استاد «دانشگاه ییل» است، مقاله ای را با نتیجه ای گیرا در سال ۱۹۸۱ منتشر کرد.
برای فهم یافته های شیلر بهتر است ابتدا به این فکر کنید که چه چیز باید تعیین کننده قیمت سهام باشد. قیمت سهام در این لحظه عین پیش بینی است اما انتظار بازار از «ارزش فعلی» کل پرداختی های سود سهام درآینده می باشد.
او داده های قیمت سهام و سود سهام تا پیش از سال ۱۸۷۱ را جمع کرد. سپس او جریان سود سهام آتی که به خریدار سبد مالی سهام های موجود در آن زمانه تعلق می گرفت را برای هر سال محاسبه کرد. او این کار را با مشاهده سود سهام پرداختی واقعی و تنزیل آنها به سال مورد نظر انجام داد. شیلر پس از تعدیل این روند جاافتاده که قیمت سهام در دوره های زمانی طولانی صعود می کند، پی برد (ارزش فعلی) سود سهام عین دمای هوای سنگاپور، خیلی ثابت بود. اما قیمت سهام، که ما باید آن را تلاشی برای پیش بینی «ارزش فعلی» سودسهام تعبیر کنیم، خیلی متغیر است.
شیلر عنوان مقاله را گذاشت: «آیا قیمت سهام آن قدرها می جنبد تا با تغییرات متعاقب سود سهام توجیه شود؟». نتیجة قضاوت ، بله بود. نتایج شیلر طوفان آتشینی در حلقه های مالیه به پا کرد.
اقتصاددان های دانشگاهی هنوز هم درباره شیوه صحیح پیاده سازی آزمون شیلر طعنه می زنند. اما من معتقدم آن جنگ و جدل چند سال بعد در روز دوشنبه نوزدهم أکتبر سال ۱۹۸۷ و حواشی همین روزها خاتمه یافت. آن دوشنبه قیمت های سهام به طرز چشمگیری در سراسر جهان سقوط کرد. کشت و کشتار در هنگ کنگ آغاز شد و با باز شدن بازارهای اروپا و سپس آمریکا به غرب ، قیمت ها در نیویورک پس از افت بیش از پنج درصدی جمعة قبل، بیش از بیست درصد افت کرد. روز مهم در راستای مقاصد ما روز دوشنبه نوزدهم، روزی بدون هرگونه خبر مهم مالی و غیرمالی، بود. جنگی اتفاق نیفتاد، هیچ رهبر سیاسی ترور نشد، و چیز قابل ذکر دیگری اتفاق نیفتاد (در مقابل، بازار سهام آمریکا فردای بمباران «پرل هاربر» ۴٫۴ درصد افت کرد. با این حال، قیمت ها در - سراسر جهان به سراشیبی سقوط افتادند. کسی نمی توانست چرایی این وضعیت را بگوید. نوسانات در چند روز بعد نیز ادامه یافت. در آمریکا، شاخص سهام پانصد شرکت بزرگ به اندازه ۵٫۳ درصد در روز سه شنبه بالا رفت و ۹٫۱ درصد دیگر در روز چهارشنبه جهش کرد، تا اینکه فقط ۸٫۳ درصد در روز دوشنبه بیست و ششم افت داشت. سرعنوان «مجله وال استریت» در پایان آن ماه باید این می شد: «حق با رابرت شیلر بود: بازارهای مالی نوسان زیادی دارند. در یک جهان عقلایی، قیمت ها فقط در واکنش به اخبار تغییر می کنند و خبر آن هفته فقط این بود که قیمت ها دیوانه وار در حال جنب وجوش بودند.
اگر قیمت ها خیلی متغیرند، پس یک جورایی نادرست هستند. با توجه به فقدان اخبار، ارائه این استدلال که قیمت پایان معاملات روز سه شنبه پانزدهم اکتبر و قیمت پایان معاملات دوشنبه بعدی (بیش از ۲۵ درصد کمتر از قیمت قبلی) می تواند سنجه های عقلایی ارزش ذاتی باشد، سخت است.
وقتی شیلر مقاله خود را نوشت، به آن در قالب شرایط روانشناختی فکر نکرد. او صرفاً واقععیت هایی را گزارش می داد که عقلایی کردن آنها دشوار بود.
توجه داشته باشید وقتی بازار از روندهای تاریخی خود فاصله می گیرد، نهایتاً به میانگین باز می گردد. سهام ها در دهه ۱۹۷۰ ارزان قیمت به نظر آمدند و نهایتاً به میانگین باز می گردد. در اواخر دهه ۱۹۹۰ گران قیمت به نظر آمدند و نهایتاً افت کردند. بنابراین به نظر می رسد مقداری قدرت پیش بینانه در آنجا وجود دارد که از (نسبت قیمت به عواید) بلندمدت شیلر سرچشمه می گیرد.
باید تاکید کنم بی دقتی این پیش بینی ها به معنای بی فایدگی آنها نیست. وقتی قیمت ها در هر جهتی قویاً از سطوح تاریخی فاصله بگیرند، قدری ارزش پیش بینانه در این علامت ها وجود دارد. و هرچه قیمت ها فاصله بیشتری از سطوح تاریخی بگیرند، باید علائم را جدی تر گرفت. سرمایه گذاران باید در تزریق پول به بازارهایی که علائم حرارت بیش از اندازه نشان می دهند، احتیاط کنند اما نباید این انتظار را هم داشته باشند که بتوانند با وقت شناسی موفق بازار به پول و پله برسند. فهمیدن اینکه شاید در حباب باشیم، از گفتن اینکه چه زمانی می ترکد، آسان تر است و سرمایه گذارانی که با وقت شناسی بازار به دنبال پول و پله هستند، به ندرت موفق می شوند. از کتاب کج رفتاری.
معیار