[ سبد خرید شما خالی است ]

پسران علیه پدران

پایگاه خبری فولاد ایران - «نگرانی درباره آینده و احساس بی‌آیندگی» سومین دغدغه اجتماعی جامعه ایران در سال 97 بوده است. این نتیجه‌ای است که مرکز تحقیقات استراتژیک ریاست‌جمهوری در گزارش «آینده‌پژوهی ایران» سال 97 منتشر کرده است. گزارشی که نشان می‌دهد در میان صد دغدغه مهم جامعه ایرانی -از دغدغه‌های اقتصادی گرفته تا سیاسی و فرهنگی و محیط زیست و...- ناامیدی و ترس از آینده یکی از 10 دغدغه اول است. اما چرا جامعه تا این حد از آینده می‌ترسد و آینده را مبهم می‌بیند؟ پاسخ ساده است. مجموعه سیاست‌های تصمیم‌گیری و تصمیم‌سازی‌های چند دهه گذشته را که کنار هم قرار دهیم،‌ تصویری که از آینده می‌بینیم، چندان زیبا نیست. آمارها می‌گوید بحران و تنش آب در ایران جدی است. چراکه در 35 سال گذشته 75 درصد کل آب‌های شیرین هزارساله را مصرف کرده‌ایم. 750 هزار چاه مجاز و غیرمجاز حفر کرده‌ایم و بیش از هزار سد ساخته‌ایم. نتیجه از بین رفتن 58 درصد مساحت تالاب‌های کشور و عبور وضعیت دشت‌ها از حالت هشدار است. به طوری که گزارش‌ها می‌گوید دشت‌های ایران کارکردهای اکولوژیک و زیست‌محیطی خود را از دست داده‌اند و کانون گرد و غبار و ریزگردها شده‌اند. آنچه شرایط را نگران‌کننده می‌کند این است که ایران در یکی از دوره‌های خشکسالی بلند قرار گرفته و به گزارش ناسا رتبه چهارم تنش آبی را دارد. پیش‌بینی‌ها می‌گوید اگر نظام تدبیر ایران کاری نکند،‌ حدود 95 درصد مساحت ایران ظرف سه تا چهار دهه آینده به بیابان تبدیل می‌شود و تنها 15 سال دیگر آب برای کشاورزی خواهیم داشت. حل مشکل، هم به تدبیر نیاز دارد و هم منابع مالی. اما آمارها می‌گوید دولت تنها منابع طبیعی را بر باد نداده. منابع مالی دیگری هم باقی نمانده و همه آنچه بوده مصرف شده. دولت تنها به نظام بانکی 332 هزار میلیارد تومان بدهی دارد و هر سال با کسری بودجه عملیاتی مواجه است. کیک اقتصاد نه‌تنها بزرگ نشده که کوچک‌تر شده و دولت به جای صرف هزینه در زیرساخت‌ها همه را خرج گذران روزمره کرده و می‌کند. جز این دولت، منابع آتی را هم پیش‌خور کرده است. ورشکستگی 18 صندوق بازنشستگی و بدهی 250 هزار میلیارد تومانی دولت به تامین اجتماعی تنها گوشه‌ای از کارنامه دولت در این حوزه است. حال مشخص نیست دولت می‌خواهد با این همه بازنشسته فعلی و 13 میلیون بیمه‌شده اصلی صندوق تامین اجتماعی و حداقل 40 میلیون نفر از اعضای خانواده آنها چه کند! گویا قرار است چند دهه دیگر یک دولت فقیر داشته باشیم و جامعه‌ای فقیرتر. مجموعه این تنگناها، زمانی نگران‌کننده می‌شود که مردم نه‌تنها به آینده امیدوار نیستند بلکه معتقدند شرایط بدتر می‌شود چراکه از نظر مردم، اولین مشکل سیاسی کنونی جامعه «بحران و ناکارآمدی عملکردی» حکمرانی است. فساد سیستمی، تنش در میان جناح‌های سیاسی،کاهش سرمایه اجتماعی و... هم مزید بر علت است.

در این میان مردم احساس می‌کنند با کوهی از مشکلات تنها مانده‌اند. آنها حالا بیش از همیشه نگران آینده فرزندان خود هستند. نسلی که تمام منابعشان پیش‌خور شده و چیزی برای آنها باقی نمانده است. اما آیا نسل آینده راه ما را طی می‌کند و همان نسلی است که باید با بحران‌ها و کمبود منابع بیشتری مواجه شود؟ یا آنکه نسل آینده بالاخره راهی می‌یابد و مشکل را حل می‌کند؟

✍️مرضیه محمودی

۲۹ دی ۱۳۹۸ ۱۲:۲۷
تعداد بازدید : ۷۱۵
کد خبر : ۵۳,۵۵۵

نظرات بینندگان

تعداد کاراکتر باقیمانده: 500
نظر خود را وارد کنید