پایگاه خبری فولاد ایران - بعد از انقلاب در بدترین شرایط سیاسی و بینالمللی که با وقوع جنگ تحمیلی و آغاز تحریمهای آمریکا همراه بود(1359) ما توانستیم روزی 911 هزار بشکه نفت بفروشیم، در حال حاضر اما با کمترین میزان فروش نفت در 50 سال گذشته مواجهیم. در این شرایط بسیار دشوار،از بودجه چه انتظاری داریم که قادر به انجامش باشد؟
بنا به تعاریف؛ بودجه دو ماموریت اصلی دارد:
🔹 اولین ماموریت بودجه تحرکبخشی به اقتصاد است که در این زمینه هم دو کارکرد برای بودجه تعریف شده است؛ اول کمک به افزایش رشد اقتصادی و دوم برقراری یا حفظ ثبات اقتصادی.
🔹 دومین ماموریت بودجه اثربخشی بر زندگی مردم است که در این زمینه نیز دو کارکرد برای آن بودجه تعریف شده است: اول بهبود فقر و توزیع درآمد و دوم عرضه کالای عمومی.
به گمانم بودجه 99 به دلیل کاهش شدید درآمدهای نفتی و محدودیتهای درآمدی، آنجا که باید به خدمت اقتصاد درآید و محرک رشد و ثبات باشد، کاری از دستش برنمیآید و آنجا که باید فقر را کاهش دهد و رفاه را بیشتر کند، قریب به یقین ضد رسالت خود عمل خواهد کرد. چرا؟
به این دلیل که بودجه 99 یک بودجه تخیلی است که در خوشبینانهترین حالت، 50 درصد کسری دارد. پیام بودجه 99 ریاضت است با این توضیح که نهادهای دولتی و حکومتی و سازمانهای عریض و طویل در این ریاضت سهم کمتری از مردم دارند.
باید بپذیریم که شرایط اینروزها برای جامعه و سیاستگذار بسیار حساس است چون با تورم سنگین مواجهیم، اقتصادمان با ثبات نیست،رشد اقتصادی نداریم و از همه مهمتر این که خطر ناامنی اقتصادی را پیش رو داریم.
با توجه به ناآرامیهای اخیر و ظرفیت بحرانسازی اجتماعی که ابرچالشهای اقتصادی دارند، امنیت هم بهطور جدی به مخاطره افتاده است. بنابراین انتظار اینکه بودجهای با 40 یا 50 درصد کسری بتواند زمینه را برای عرضه مطلوب کالای عمومی فراهم کند یا اقتصاد را به تحرک وادارد، منطقی نیست.
در چنین شرایط سختی که همراهی مردم و حاکمیت بسیار ضرورت دارد،اعتماد عمومی به پایینترین حد ممکن رسیده است. مردم میگویند ایران کشوری بزرگ و دارای منابع قابل توجه است و همانطور که خیلی از کشورهای نفتی زندگی خوبی برای شهروندان خود فراهم کردهاند، این حق ماست که زندگی خوبی داشته باشیم.
سیاستگذار در پاسخ به این درخواست، با ابزار تثبیت قیمت کالا و خدمات مصرفی، چاهی میکَنَد که همزمان خود و مردم را در آن گرفتار میکُند. در حقیقت سیاست کاهش فقر یا افزایش رفاه در کشور ما با ابزار تثبیت قیمت، سرکوب بازار و چندگانه کردن قیمتها همراه است. این خطا معمولاً با بودجههای سالانه شروع میشود اما واقعیت این است که اتکا به این روشها ضمن اینکه مانعی پیش روی رشد قرار میدهد و انگیزه فعالیتهای اقتصادی را از بین میبرد، باعث ایجاد حفره در بودجههای سالانه میشود.
وقتی منبعی برای پر کردن حفرهها وجود ندارد، پس این احتمال که دولت به منابع بانک مرکزی دستدرازی کند بسیار زیاد است. وقتی کسری بودجه از منابع بانک مرکزی تامین شود، رشد نقدینگی شتاب بیشتری میگیرد و متعاقباً تورم افزایش پیدا میکند. بدیهی است که تورم باعث کوچکتر شدن سفره فقرا و افزایش مضاعف نابرابری خواهد شد و اینجاست که بودجه در زمینه کاهش فقر،کاملا ضد مأموریت خود عمل میکند.
از آن طرف به تجربه میدانیم که متغیرهای اصلی اقتصاد ایران همبستگی زیادی با قیمت نفت دارند. در 50 سال گذشته، هرگاه قیمت نفت کاهش یا افزایش قابلملاحظهای داشته، بخشهای مختلف اقتصادایران نیز تحتتاثیر قرار گرفتهاند. اگر قیمت نفت بالا رفته،رشد اقتصادی هم افزایش پیدا کرده و اگر کاهش قابل ملاحظهای داشته، رشد اقتصادی هم نزولی شده است. بنابراین شکی نیست که بودجه 99 با وجود کسری قابل توجهی که دارد، قدرت ایجاد تحرک و رشد اقتصادی را هم نخواهد داشت.
و اما نکته آخر؛ در چند دهه گذشته اقتصاد ایران بدترین و کاریترین ضربهها را از بودجههای سالانه خورده و شاید کاریترین ضربه را از بودجه 99 دریافت کند.
چند ماه باقیمانده تا پایان امسال و همین طور سال 1399 برای همه ما مقطع بسیار حساسی است. از این جهت که تصمیمهای درست اقتصادی میتواند ما را از این پیچ خطرناک عبور دهد یا کشور را به مسیرهای خطرناک رهنمون سازد.
🔹 شخصا لایحه بودجه 99 را به مثابه پل صراط دلسوزان کشور میدانم و امیدوارم فعالان سیاسی،احزاب و مدیران ارشد کشور با درک صحیح از شرایط موجود، به گونهای تصمیمگیری کنند که کشور از این پیچ خطرناک به سلامتی عبور کند.
✍️ محسن جلالپور- عضو شورای سیاستگذاری هفته نامه تجارت فردا