پایگاه خبری فولاد ایران - وقایع اخیر کشور به نوعی نقطه عطف محسوب میشود. به این معنی که از این مقطع،رفتار مردم و سیاستمداران بهطور محسوس تغییر خواهد کرد.اعتراضهای اخیر تا حدود زیادی بیسابقه به نظر میرسند. میزان خشونتها و تخریبها واقعا نگران کننده است، شعارها فراتر از مرزهای قبلی سر داده شده و شهرهای زیادی نیز درگیر ناآرامی بودهاند.
هرچه هست، نتیجه برای مردم خوشایند نیست چرا که دالان آزادیهایشان از همیشه تنگتر شده؛ کشور در آرایش امنیتی و نظامی فرو رفته و اینترنت دیگر یک بستر مطمئن برای کسب وکارهای جدید نیست.
ناآرامیها برای ساختار سیاسی از این جهت قابل مطالعه است که برخلاف گذشته، تمرکز مطالبات بر گرفتن آزادیهای سیاسی و اجتماعی بیشتر نبود و معترضان این بار دغدغه معیشت داشتند و بیشترشان جوانان و حتی نوجوانانی از دهکهای پایین جامعه بودند.
سیاستگذار هم متوجه شد؛ در تله تحلیلهای غلط گرفتار شده و به دلیل تعللی که در اصلاحات تدریجی به خرج داده، سرمایه اجتماعیاش به شدت تنزل یافته است.
سیاستگذار با صرف هزینه بسیار زیاد فهمید به تعویق انداختن اصلاحات اقتصادی، چه عوارض خطرناکی به دنبال دارد. فهمید که به شیوه قبل نمیتوان کشور را اداره کرد و حتماً باید کیفیت سیاستگذاری اقتصادی ارتقا پیدا کند.
و مردم هم متوجه شدند؛ عدالت اجتماعی در ذهنیت ساختار سیاسی دیگر مفهوم گذشته را ندارد و اگر سیاستمداران زمانی فکر میکردند ارزان کردن منابع به سود اقشار ضعیف است، امروز به این نتیجه رسیدهاند که این روش هیچوقت به سود آنها تمام نمیشود. مردم دریافتند توان مالی دولت تحلیل رفته و برای اداره کشور دیگر نمیتوان به درآمدهای نفتی اکتفا کرد.
🔹 چرا همه چیز تغییر کرد؟
شنیدهها حاکی از آن است که فروش نفت ایران به پایینترین حد تمام دورانها رسیده است. چندی پیش معاون امور اقتصادی و هماهنگی سازمان برنامه و بودجه با در نظر گرفتن امکان صادرات روزانه 300 هزار بشکه نفت خام، کسری بودجه امسال را حدود 150 هزار میلیارد تومان تخمین زده بود. این در حالی است که برآوردها نشان میدهد اگر دولت نتواند روزی 950 هزار بشکه نفت بفروشد، قادر به اداره امور جاری کشور نخواهد بود.
به همین دلیل دولت این مشکل را در شورای عالی هماهنگی اقتصادی سران قوا مطرح کرده و برای استفاده از چهار ابزار برای جبران کسری بودجه اجازه گرفته است که شامل فروش دارایی، فروش اوراق، برداشت از حساب ذخیره ارزی و برداشت از منابع صندوق توسعه ملی میشود.
اقتصاددانان میگویند دو شیوه اخیر، قطعاً میتواند تورم را تشدید کند. ضمن اینکه اگر دولت از چهار روش مورد اشاره بیشترین بهره را ببرد، تنها میتواند ۷۶ هزار میلیارد تومان از کسریهای خود را جبران کند.
بنابراین باید بپذیریم که دولت چارهای جز استفاده از منابع ناشی از افزایش قیمت انرژی و افزایش پایه مالیاتی نداشته و ندارد. چون اگر چنین سیاستی در پیش گرفته نشود، ممکن است دولت به روشهایی رو آورد که پایه پولی را تحت تاثیر قرار داده و اقتصاد ایران را مثل اقتصاد ونزوئلا درگیر ابرتورم کند.
داستان ونزوئلا و ایران با وجود شباهتهایی که با هم دارند، هنوز با هم متفاوت هستند. ولی، آنچنان که بزرگان گفتهاند، اگر از اشتباهات دیگران درس نگیریم، محکوم به تکرار آنها هستیم.
پس بیایید روش خطرناک و بسیار پرهزینهای که میتواند اقتصادمان را ونزوئلایی کند کنار بگذاریم و درباره گزینههای فقط کمی بهتر صحبت کنیم.
من یک راه بیشتر سراغ ندارم؛ اینکه بهتر است خودمان را برای یک دوره ریاضت اقتصادی آماده کنیم.اگر شما راه بهتری سراغ ندارید، پس بیایید با هم به یونان سلام بگوییم.
✍️ پرویز گیلانی