پایگاه خبری فولاد ایران – بانکها نیز با صنعت نامهربانند و با اکراه به صنایع وام میدهند، تا اندازهای به دلیل طویلالمدت بودن اغلب وامهای صنعتی و تا حدی نیز به دلیل آشنایی بانکها با شرایط اسفبار صنعت. از دیدگاه آنها چرا باید به جای پرداخت وامهای کوتاهمدت و کمخطر برای خرید و فروشهای مقطعی، برای احداث کارخانهای وام بدهند که هم بلندمدت است و هم میدانند در پس گرفتن آن با مشکل مواجه خواهند بود و این است که گرچه قانون سهم ۴۰ درصدی از کل تسهیلات را برای صنعت تعیین کرده، بر اساس آمار موجود فقط ۲۷ درصد از تسهیلات بانکی به صنعت تعلق میگیرد
در کشور ما فعالیت در بخش صنعت به شنا کردن در مسیر مخالف جریان آب در رودخانهای خروشان میماند. چالشها و دافعههای آن فراوان و بازده آن بسیار نازل یا منفی است. بنا بر این تعجبی ندارد که سالها است سرمایهگذاری در صنعت رو به کاهش دارد. از سال ۱۳۹۰ نرخ تشکیل سرمایه ثابت ناخالص با شیب تندی رو به کاهش بوده است؛ به نحوی که «مقدار مطلق تشکیل سرمایه ثابت ناخالص سالانه به قیمتهای ثابت در سال ۱۳۹۷ کمتر از ۷۰ درصد مقدار تشکیل سرمایه در سال ۱۳۹۰ بوده است. بررسی سری زمانی تشکیل سرمایه ثابت نشان میدهد میزان سرمایهگذاری در اقتصاد ایران در سال ۱۳۹۷ به قیمتهای ثابت، تقریبا به سطح اوایل دهه ۸۰ بازگشته است.»
سقوط سرمایهگذاری در بخش ماشینآلات (مهمترین جزء سرمایهگذاری ثابت در بخش صنعت) به ویژه بسیار شدید بوده است. میزان سرمایهگذاری در بخش ماشینآلات در سال ۹۱ به قدری کاهش یافت که قدرمطلق آن حتی از سالهای ابتدایی دهه ۸۰ نیز پایینتر بود. سقوط آزاد تشکیل سرمایه ثابت ناخالص در ماشینآلات صنعتی در طول دهه ۱۳۹۰ این وضعیت را بسیار وخیمتر ساخته است. اقتصاد کشور در آینده تاوان سنگینی از این بابت خواهد پرداخت. کاهش سرمایهگذاری در صنعت دلایل متعددی دارد که ابهام در مورد آینده و بیاعتمادی به سیاستهای دولت از جمله آنها است. با این همه، مهمترین دلیل بیرغبتی صاحبان سرمایه به سرمایهگذاریهای صنعتی، چالشهای بیشمار و نرخ بازده ناچیز (یا منفی) فعالیتهای صنعتی در کشور ما است. در غیر این صورت چه دلیلی دارد که برخی از «سرمایهگذارنماها» تمام یا بخشی از تسهیلاتی را که ظاهرا برای صنعت دریافت کردهاند، در حوزههایی دیگر (که قاعدتا چالش کمتر و بازده بالاتری دارند) به کار اندازند؟
آیا حامیان زبانی تولید و صنعت در مجلس و دولت به راستی قادر نیستند از چالشها و باج و خراجهای صنعت بکاهند و اندکی از فشارها را به «آن حوزههای دیگر» منتقل کنند؟ آیا این غیر از همان کاری است که امثال کرهجنوبی و مالزی و ترکیه کردهاند؟
دکتر فرخ قبادی، دنیای اقتصاد