پایگاه خبری فولاد ایران -
✍️ تکرار و بقای چالشهای اقتصادی، سوالاتی را برمیانگیزد: جایگاه علم اقتصاد و نقش اقتصاددان در حل مسائل اقتصادی کشور چیست؟ چرا در ایران دانش اقتصادی به کار سیاستگذاری نمیآید؟
✍️ چرا در بسیاری از کشورها به اتکای شیوههای علمی بر مشکلات اقتصادی مشابه یا حتی بزرگتر فائق آمدهاند، ولی در ایران چنین نبوده است؟
✍️ به نظر میرسد سیاستمدار آگاهانه از توصیه اقتصاددان امتناع میکند، چرا که عمل به توصیه اقتصاددان، از دامنه اختیارات سیاستمدار میکاهد و رفتار وی را قاعدهمند و پیشبینیپذیر میکند.
✍️ اقتصاددان با توزیع بیقاعده رانت مخالف است؛ مخالف دستکاری قیمتها توسط دولت است؛ معتقد است که وظیفه اصلی دولت، تولید کالای عمومی و بهبود توزیع درآمد و کاهش فقر است؛ تورم مزمن را مهمترین مانع رشد اقتصادی و بهبود رفاه جامعه میداند...
✍️ سیاستمدار که عامدانه، هیچگاه به توصیههای اقتصاددان عمل نکرده است، به وقت بحران، در پاسخ به ملامت اقتصاددان چنین میگوید که در شرایط حساس کنونی، توصیههای دانشگاهی به کار کشورداری نمیآید.
✍️ چه انتظار میتوان از عالمی داشت که همواره از محیط سیاستگذاری دور نگهداشته شده است، جز آنکه پندی دهد و نقدی کند و به تکرار کلیاتی اکتفا کند.
✍️ طی نیم قرن گذشته، هیچ خطایی در سیاستگذاری رخ نداده است مگر آنکه اقتصاددانان نسبت به عوارض آن هشدار دادهاند و نتیجه آن را هم همگان دیدهاند.
✍️ اگر امروز دولت با طیفی از مشکلات بسیار ابتدایی ولی بزرگ مواجه است، اگر دولتها در برابر بحرانهای قابلپیشبینی و تکراری مدام غافلگیر میشوند و اگر نظام مالیاتی، نظام بودجهریزی، بانکداری مرکزی و بازار سرمایه ما ساختاری کاملا بدوی و ناکارآمد دارد، همگی نتیجه دهها سال بیاعتنایی دولتها و سیاستمداران به پیشرفتهای علمی و رویگردانی از راهحلها و توصیههای اهل علم است.
حمید آذرمند