پایگاه خبری فولاد ایران –
اقتدار یا اقتصاد
قدرت چیست ؟
این سئوال مبنای دو علم شد یکی علم سیاست و دیگری علم اقتصاد
تا پیش از ظهور سرمایه داری اقتدار سیاسی الویت قاطع بر اقتصاد داشت
اما اضمحلال امپراتور های بزرگ و حتی امحا قدرت های اقلیمی و تجزیه و پیدایش دولت های جدید همگی نشان داد اقتدار سیاسی سهل حاصل می شود کافی است مقتدر کمی جسارت و ابتکار عمل داشته باشد و بی امان در پی اهداف خود پای فشاری کند اما اقتدار سیاسی همیشه موجب غفلت از اقتصاد بوده است نمونه های تاریخی زیادی گواه بر این مدعا است به همین خاطر به محض ظهور جوانه های سرمایه داری از بخش هایی در جنوب اروپا شاخک های حسی قدرت ها به فعالیت افتاد و دولت های جدید متوجه اهمیت اقتصاد بجای اقتدار سیاسی شدند
از این رو در عصر جدید اقتدار سیاسی و اقتصاد دو بال سیاست های کشور داری شد بخصوص جریان بازار یابی جهانی و صدرو کالا و سرمایه از کشوری به کشور دیگر اقتدار سیاسی را به چالش کشید و نشان داد اقتصاد مقدم بر اقتدار سیاسی است در این میان اما هنوز جماعاتی در عصر پیشا سرمایه داری سرگردان هستند و از اهمیت اقتصاد غافل مانده اند حتی کشور هایی که برای اقتدار سیاسی می کوشیده اند اینک با دو رویکرد به جهان معاصر نگاه می کنند
یکی مثل چین که اقتصاد را مقدم بر اقتدار سیاسی قلمداد کرده و دیگری روسیه که اقتدار سیاسی را جلوتر از اقتصاد می شناسد
به همین سبب در جهان معاصر الگو های موجود هر کدام به شکلی در پاندول اقتدار سیاسی و یا اقتصاد در نوسان هستند اما سرشت اقتصاد بازار موفقیت مللی را رقم خواهد زد که اقتصاد را مقدم بر اقتدار سیاسی می دانند و در شرایط انتخاب بین این دو اقتصاد را بر اقتدار سیاسی ترجیح می دهند شاید به همین دلیل بخشی از دولت های کنونی جهان اقتدار سیاسی را رها کرده اند و اقتصاد را محکم چسبیده اند تا آسایش و خوشبختی ملت خود را به هر نحو تامین کنند و اقتدار سیاسی برای آنها از اهمیت چندانی برخوردار نیست
ولی در نهایت سرمایه داری هرگونه اقتدار سیاسی را به چالش می کشد چون اقتصاد بی وطن ولی اقتدار سیاسی حتما در یک چارچوب اقلیمی قابل دسترسی است یا به عبارت دیگر اقتدار سیاسی به کنش های موقت افراد وابستگی دارد ولی اقتصاد اساسا و اصولا وابسته به کنش های معنا دار و مکرر و هدفمند انسانها است
علی فتاحی
۱۲ مهر ۱۳۹۸