پایگاه خبری فولاد ایران- اخراج "جان بولتون" از کاخ سفید موضع جنگ طلبها و تندروهای ضد ایرانی را تضعیف می کند و نشان می دهد که رییس جمهوری آمریکا نمی خواهد وارد درگیری نظامی با ایران بشود.هر چند فکر نمی کنم برکناری بولتون تاثیر فوری بر سیاست فشار حداکثری آمریکا داشته باشد اما با توجه به اینکه بولتون فراتر از دیگران، حتی بیشتر از "مایک پمپئو" ضد ایرانی و طرفدار جنگ است، نشان می دهد که ترامپ به هیچ وجه نمی خواهد وارد درگیری نظامی شود.
این برای ایران خبر خوبی است. از سوی دیگر، بولتون مخالف هرگونه سازشی با ایران بود. بنا به گزارشها برخی دیگر از مقامهای آمریکایی از جمله وزیر دارایی خواستار نوعی سازش با ایران در این مرحله هستند. چه بسا این گشایشی به وجود آورد. به ویژه که فرانسه هم میانجیگریهایی کرده و پیشنهاد خط اعتباری را به ایران داده است.
ترامپ از ابتدا با سیاستهای بولتون همراه نبود. برخی دلایل وی شخصی بود. بخش دیگر هم به نگاه ترامپ به جهان مربوط می شد؛ به طور کلی ترامپ خیلی مداخله گر نیست. اساسا بر خلاف دموکرات ها، جمهوریخواهان مداخله گر نیستند. به استثنای جورج بوش پسر که وارد جنگ افغانستان و عراق شدند، بطور تاریخی این دموکراتها بوده اند که مداخله گر و طرفدار حضور در عرصه جهانی بوده اند.
"از ویلسون تا کندی و کارتر، همه مداخله گر بوده اند" ترامپ اولویتش در داخل است و وعده داده که سربازهای آمریکایی را بازگرداند. بنابراین وی با هر مشاوری که طرفدار مداخله نظامی باشد، مشکل دارد. نمونه مهم این رویکرد بولتون بود.
خیلیها به اشتباه در ایران به سخنان دموکراتها دل می بندند. دموکراتها نظر خوبی درباره ایران ندارند. به باور من اگر هیلاری کلینتون رییس جمهوری شده بود؛ حمله نظامی به ایران صورت می گرفت.او خیلی به اسراییل نزدیک است و توان مخالفت با نتانیاهو را ندارد. همین هیلاری کلینتون بود که نخستین بار از "نابودی" ایران در صورت حمله به اسراییل، سخن به میان آورده بود. متاسفانه در ایران خیلیها بدون آگاهی و دانش نظر داده و از دموکراتها طرفداری می کنند در حالی که دموکراتها بطور سنتی بسیار به مداخله گری گرایش دارند.دموکرات ها اگر پس از ترامپ به کاخ سفید راه یابند، در فشارها علیه ایران بر همان پاشنه همیشگی خواهد چرخید. نمونه آن خود باراک اوباما بود. پس از برجام، تحریم ها علیه ایران را برنداشت. اوباما تحریمهای تازه ای هم پس از امضای برجام وضع کرد، البته به بهانه های دیگر!
مایک پمپئو وزیر خارجه آمریکا فردی محاسبه گر است. او جاه طلبیهای خود را دارد و می خواهد در آینده نامزد ریاست جمهوری شود. پس احتمال برکناری او هم کم نیست !
ملاقات رئیس جمهور آمریکا و ایران تنها زمانی برای ایران سودمند خواهد بود که یک اجماع جدی و کامل در داخل ایران درباره آن به وجود بیاید که تا چه اندازه و در چه موضوعاتی می توانند گفتوگو و توافق کنند. موضوع هسته ای راه حل ساده ای دارد اما مسایل اساسی، موضوعات منطقه ای است.اگر این اجماع باشد و ایران از موضع واقع بینانه وارد شود، می تواند دیدار سودمند باشد اما اگر اینگونه نباشد، و روحانی مواضع خود را بگوید و ترامپ هم روی موضع خود پافشاری کند، چنین دیداری می تواند حتی نتیجه عکس بدهد. بنابراین تصمیم اصلی را باید در تهران گرفت تا اگر قرار است مذاکره بشود، از موضع قوی و یکپارچه صورت بگیرد.بدون وجود این پیش زمینه ها، شاهد تکرار سناریوی کره شمالی خواهیم بود که سران آمریکا و کره شمالی دیدار کردند، ولی هیچ یک از تحریم های آمریکا علیه پیونگ یانگ برداشته نشد. ترامپ صرفا عکس خواهد گرفت و در داخل بهره برداری خواهد کرد، بدون اینکه ایران سودی ببرد.
✍️ شیرین هانتر
ایرنا