حدود هزار سال پیش، لیدی
گودایوا همسر یکی از بزرگان و کارگزاران حکومتی انگلیس، در اعتراض به افزایش بی رویه
ی مالیات برای مردم شهر خود،
هر روز به سراغ همسرش میرفت
و عاجزانه تقاضا میکرد که مالیاتها کاهش پیدا کند. همسر او که سیاست و تصمیم های سیاسی
خود را بر خواسته ی همسر خود ترجیح میداد، به همسرش گفت:
اگر یک روز، برهنه سوار
اسب شوی و تمام شهر را از سمتی به سمت دیگر بروی، مالیاتها را کاهش خواهم داد!!
گودایوا اسبش را زین کرد.
لباس هایش را بر زمین ریخت؛ در شهر گفتند: گودایوا در حمایت از مردم، برهنه در میان
شهر میگردد!
تمام مردم، مغازه ها را
بستند و به خانه ها رفتند. پرده ها را کشیدند و با چشمانی اشکبار، منتظر شدند این گردش
شوم به پایان برسد.
گودایوا به خانه برگشت و
مالیات ها کاهش یافت. مجسمه اش در کاونتری ساخته شده است ...
اسطوره ها، به تنهایی خلق
نمیشوند.
بلکه در بستری از
فهم و شعور
و
حمایت اجتماعی
شکل می گیرند ...
منبع: کمپین مبارزه با بیشعوری