پایگاه خبری فولاد ایران - جهان در حال
گذار از نظم کهن به نظم نوین و پیادهسازی رویای کامل سیاستمداران ایالات متحده مبنی
بر گسترش هژمونی آمریکا بر جهان است. آمریکا در دو قرن اخیر و ورود به هزار سوم در
پی تحقق این رویا از زمان بوش دوم، اوباما و ترامپ باوجود اختلاف در سیاستگذاریها
و پیادهسازی استراتژی ایالات متحده بوده. هر کدام از این روسای جمهور در مسیر قدرتمندتر
کردن آمریکا متناسب با بافت موقعیتیای که قرار گرفتهاند، حرکت کردهاند؛ بوش دوم
گسترش هژمونی آمریکایی در قرن بیست و یکم، اوباما تحکیم آن و ترامپ تثبیت آن.
در این بازآفرینی
نظام جدید جهانی برای حفظ امنیت بینالمللی با رهبری آمریکا به مدیریت قدرتهای بزرگ
و انجام عملیاتی آن توسط قدرتهای منطقهای، آمریکا زمینهساز ایجاد فضای مناسب برای
بهرهبرداری از توان قدرتهای بزرگ جهانی در مناطق تسهیمشده جهانی برای ایجاد امنیت
جهان بوده و از این جهت بسیاری از تعهدنامههای بینالمللی که به زعم آمریکا منافاتی
با منافع آمریکا دارد، در چارچوب یک بازیگر دیوانه که ترامپ نقش آن را به خوبی ایفا
میکند، برهم زده و در حال ایجاد فضای نوین برای بازتعریف نظام حقوقی جدیدی است. ایالات
متحده اکنون در دریای عمان و خلیجفارس در حال شکل دادن به یک ائتلاف جهانی میان آمریکا
و اروپا برای امنیت دریایی برای عبور و مرور کشتیهای خود است. ایجاد این ائتلاف میتواند
زمینهساز گسترش ناتو حتی در دریای عمان و خلیجفارس باشد. در عین حال خروج از پیمانهای
بینالمللی در باب منع موشکهای هستهای میانبرد موسوم به INF زمینهساز
افزایش مسابقه تسلیحاتی بوده و از سوی دیگر در صورت لزوم بدون در نظر داشتن معاهدات
بینالمللی و تعهد آمریکا به این معاهدات و با خروج از این پیمانها زمینهساز استفاده
از این کشور در جنگهای آتی شود.
به هر تقدیر باید
بپذیریم که ایالات متحده آمریکا در سناریوی پیش روی خود، سناریوی رودررویی و جنگ را
نادیده نمیانگارد، اگرچه آمریکاییها مانند هر کشور پیشرو دیگری خود را از جنگ دور
نگه میدارند، اما در زمان مناسب و با توجه به منافع نهفته در درگیری، به بالاترین
سطح منازعه یعنی جنگ نیز ورود پیدا کرده و از این جهت شاهد آن هستیم که در چند دهه
گذشته با وجود اینکه آمریکاییها همیشه اعلام کردهاند وارد جنگ دیگری نخواهند شد،
جنگهای متعددی را تجربه کرده و براساس آزمونهای ناشی از این جنگها و استفاده از
فضای به وجود آمده، اهداف استراتژیک نفوذ خود را بر مناطق هدف دنبال میکنند. به نظر
میرسد خروج آمریکا از معاهدات بینالمللی نمیتواند فقط براساس سلیقه و نظر یک رییسجمهور
صورت گیرد. آمریکا در حوزه سیاست خارجی و امنیتی خود دارای ساختار و بافت بسیار پیچیدهای
است که در آن سازمانهای رسمی دولت فدرال و سازمانهای رسمی غیردولتی، بر یکدیگر تاثیر
متقابل داشته و دارای ضوابط و قواعد پیچیدهای است که به نظر میرسد نمیتواند برنامه
یک رییسجمهور باشد بلکه سازمانهای گوناگون امنیتی و اطلاعاتی و اندیشکدههای بیشماری
در دانشگاههای مختلف ایالات متحده در این خصوص به تصمیمهای قابل قبولی دست یافته
و تنها اختلاف نظر در تکنیکهای پیادهسازی آن وجود دارد که موجب رقابت میان احزاب
بزرگ آمریکا میشود.
گفتنی است استفاده
از این موشکها در حوزه محدود شده آنها که توسط اوباما در سخنرانی مشهور خود در سال
۱۳۹۱ بیان کرد، در دکترین امنیتی- نظامی ایالات متحده در دهه حاضر بازآفرینی شده، خروج
از این تعهدات و بازتعریف آنها براساس موقعیت جدید و متناسب با اهداف و منافع ملی آمریکا
مورد نظر این کشور است.
مهدی مطهرنیا- کارشناس
مسائل بین الملل
کانال مطالعات روابط
بین الملل