پایگاه خبری فولاد ایران-
درست
در زمانی که مردم چین گوشت بستگان خود را برای سد جوع می خوردند، باور رفیق مائو
به وفور محصول مانع از چاره گشایی بود. مردم به گفته مائو باید سخت کوشی و کنار
آمدن با مشکلات را یاد می گرفتند، خود رفیق مائو و سایر رفقای حزبی و فرزندانشان
اما ترجیح می دادند عمده وقت خود را با نگهبانانشان برای نوشیدن مشروب و صحبت در
مورد دوست دخترهایشان صرف کنند. یک بار منشی رفیق "وانگ ونژونگ" به
اوگفته بود:" اگر مردم بدانند که در حالی به قناعت و سختکوشی دعوت می شوند که
رفقای حزبی اینطور زندگی میکنند، چه می شود"؟ و او (وانگ ونژونگ)پاسخ داده
بود:"مردم اگر می توانستند تا بدین حد عمیق فکر کنند نیازی به انقلاب
نبود...ما اینطور زندگی میکنیم چون زحمت هدایت آنهایی که مشکلات عمیق و ناتمامشان
را به دست یک یا چند نفر ، ممکن می دانند بر گردن ماست، دانایی نیاز به رفاه دارد،
نادانی نه".
رفیق مائو و دوستانش درست در همان روزهایی که
کنار استخر با مهمانان جنسی شان خوش می گذراندند جوانان را تشویق می کردند تا
جامعه را در هم بشکنند و جامعه ای نو بسازند و مراقب نقشه های دشمنان و فرهنگ منحط
بورژوازی باشند. مائو همیشه حامی دانشجویان تندرو دانشگاه پکن بود و همیشه می
گفت:" من تلاش شما برای عدالت و شورش های بزرگ را تحسین می کنم".مزه
شیرین عدالت طلبی دانشجویان پکن را رفیق مائو بیشتر از هرکسی چشیده بود چون این
عدالت طلبی همیشه اعتراض علیه مخالفین رفیق مائو بود!
منبع:
The Private
Life of Chairman Mao -Li Zhi-Sui
سهند ایرانمهر