پایگاه خبری فولاد ایران - حساسیت ایرانیان
نسبت به نقشآفرینی انگلیس در تاریخ ما بسیار زیاد بوده است. این یک «نگاه دایی جان
ناپلئونی» است، یا ریشه واقعی دارد؟ در دوره مشروطه ما در ظاهر روسها را به عنوان
عامل اصلی حفظ محمدعلیشاه در قدرت میشناسیم، اما واقعیت این است که انگلیس در سیاست
روزمره عصر مشروطه فعالتر از روس بود. در مسائل مرتبط با ملی شدن صنعت نفت (که البته
به اعتقاد من هرگز رخ نداده و نفت ایران هیچگاه ملی نشده) نیز نقش بریتانیا به وضوح
مشخص است.و در زمانی که برادران شرلی به ایران آمدند و پرتغالیها از خلیجفارس خارج
شدند، و در زمان جنبش تنباکو و در مساله جدایی افغانستان از ایران و ...
نقش منفی بریتانیا
در تاریخ ما یک واقعیت است.شاید دلیل اینکه ما آن را مسخره میکنیم، همین باشد. گویی
تلاش میکنیم گزندگی تصویر حضور 200 ساله یک کشور اروپایی را که هزاران کیلومتر با
ما فاصله دارد، ولی همیشه از رگ گردن به ما نزدیکتر بوده در حافظه خود کمرنگ کنیم.
امروز هم نفوذ سیاسی بریتانیا در تصمیمگیریهای کلیدی در کشورهای منطقه خلیجفارس
بسیار بیشتر از آمریکاست. این فقط با استناد به شمار قراردادهای نظامی نیست. بریتانیا
به خاستگاه تعلیم و تربیت آنها تبدیل شده و شمار زیادی از شاهزادههای ردهبالای عربستان،
کویت و امارات فارغالتحصیل دانشگاههای بریتانیا هستند. انگلیسیها 250 سال است که
باور دارند با تربیت نسل جوان تحصیلکرده میتوانند نفوذ خود را در این منطقه تداوم
ببخشند.
مدیریت اهداف استراتژیک
بریتانیا در سازمانی با عنوان «وایتهال» انجام می شود. اعضای این سازمان، بدنه اداری
دولت بریتانیا هستند که 280 سال است بدون تغییر باقی مانده اند.در پیوند با ایران،
سیاستی که حدود 9 ماه پیش در بریتانیا مورد توافق قرار گرفته، این است که نهتنها باید
رودررویی بیشتری با ایران داشت، بلکه باید این کشور را با سیاست «مهار رو به پایین»
کنترل کرد. این توافقی است که بعد از دو سال رفتوآمد 11 هیات مختلف از عربستان به
لندن به دست آمده است.بوریس جانسون معتقد است پروژه مهار ایران باید شتاب بیشتری بیابد.از
سوی دیگر او هم از نظر تاریخ خانوادگی روابط بسیار نزدیک و عمیقی با اسرائیل داشته
و هم در زمان اشتغال به کار روزنامهنگاری، نزدیکی عمیقی به نگاه اسرائیل برای آینده
منطقه از خود بروز داده است. یعنی حمایت از اسرائیل برای او یک موضع مقطعی نیست، بلکه
زیربنایی واقعی دارد.
چرچیل در دومین سخنرانی که بعد از نخستوزیر شدن
در پارلمان بریتانیا داشت،نام ایران را مطرح کرد. در فضای سیاسی بریتانیا گفته میشود
جانسون تلاش میکند خود را به عنوان یک «چرچیل مدرن» مطرح کند. شاید انتظار میرفت
جانسون که به خاطر برگزیت برنده رقابت نخستوزیری شده سرخط صحبتهایش را به خروج بریتانیا
از اتحادیه اروپا اختصاص دهد. اما او به جای آن به رهبر اپوزیسیون (جرمی کوربین، رهبر
حزب کارگر) حمله کرد که چرا زمانی با ایرانیها از جمله با پرستیوی همکاری کرده و
ایران را به عنوان خطری که باید به آن رسیدگی شود، مطرح کرد.
در هفتههای آینده
شاهد نوعی نظم در هماهنگی برای مقابله با ایران در منطقه خواهیم بود.این نوع هماهنگی
و یکپارچگی معمولاً وقتی اتفاق میافتد که یک اتفاق جدید مورد انتظار باشد.
جانسون بسیار باهوش
است لیکن او باور دارد که اگر باهوش بودن خود را نشان دهد، بخش عمده رایدهندهها در
بریتانیا را از دست خواهد داد.اینکه جانسون را ترامپ دوم فرض کنیم یک اشتباه بزرگ است.
خود جانسون این را بهتر از هرکسی میداند، اما در عین حال میداند که مطرح شدن این
ایده به عمیقتر شدن روابط آمریکا و بریتانیا به ویژه درباره خلیجفارس کمک میکند.
در نقطه مقابل جانسون شباهتهایی واقعی با چرچیل دارد.یکی از شاهکلیدهای نگاه چرچیل
به ایران این بود که یک ایران قوی و در حال رشد برای منافع درازمدت بریتانیا بسیار
هزینهافزاست. البته مساله دشمنی در میان نیست، بلکه رقابت برای دسترسی به منابع و
نفوذ است،فراموش نکنید که هزینه حضور چرچیل در خانه شماره 10برای ایران چقدر سنگین
بود.
امروز تنها صحبت از بازگشت تحریمها نیست،مطرح شدن
پرونده ایران در شورای امنیت به شکلی دیگر است و متاسفانه وقتی کار به آنجا برسد دادوستدها
با روسیه و چین جدی می شود. آنها حداکثر تاخیر ایجاد میکنند تا از کارت ایران استفاده
بیشتری ببرند. احتمالاً چین خیلی بیشتر از روسیه در برابر اینکه یک پروژه تهاجمی در
جنوب ایران انجام شود، مقاومت خواهد کرد. ولی وقتی کار به مرحله نهایی برسد، چین هم
که مبادلاتی به ارزش بیش از یک تریلیون دلار با آمریکا دارد امتیاز میدهد و امتیاز
میگیرد.
✍️مهرداد عمادی
تجارت فردا