پایگاه
خبری فولاد ایران- من گمان میکنم سه دلیل اصلی، در کاهش نرخ اخیر نقش
داشتند:
۱- در طول بهار امسال، نرخ ارز نیمایی تدریجا از حدود ۹ هزار
تومن، به حدود ۱۱ هزار تومن افزایش داشت.
همیشه میگفتیم که اگه بازار ارز تک نرخی بشه، یعنی نرخهای
پایین مثل نرخ ۴۲۰۰ تومنی، و نرخ ۸ الی ۹ هزار تومنی نیما بیاد بالا، بانک
مرکزی میتونه نرخ بالای بازار آزاد رو
بیاره پایین.
به عبارت دیگه، اگه بازار ارز تک نرخی بشه، یه جایی وسط همه
نرخها تک نرخی میشه. این اتفاق بالاخره در طول بهار امسال رخ داد، و حالا نتیجهاش
رو تو بازار آزاد میبینیم.
البته اسکناس نقد و حواله، دو چیز مختلف هستند و قدری
اختلاف قیمت داشتن طبیعیه. اما اختلاف قیمتی که سال گذشته بین بازار نیما و بازار
آزاد وجود داشت، تصنعی بود. در ماههای اخیر، بانک مرکزی اون شکاف تصنعی رو حذف
کرده، و اگه این شرایط رو حفظ کنه، شاید این بهترین اقدام سال ۹۸ بانک مرکزی باشه.
۲- این هفته شایعه مذاکره با آمریکا قوی بوده. طبعا این
شایعات انتظار کاهش نرخ ارز رو ایجاد کرده.
اگرچه در هفتههای اخیر مشخص شده که ترامپ از جنگ فراریه و
زیر بار جنگ طلبی بولتون و پمپیو نمیره، منتها اقدامات سازندهای در جهت مذاکره
هم انجام نداده. تحریمهای جدید چند هفته پیش، و حالا محدودیت جغرافیایی وزیر
خارجه در نیویورک، کمکی به شکلگیری فضای مذاکره نمیکنند.
سیاست خارجی ۴۰ ساله ایران نسبت به آمریکا قابل نقده، و
همینطور کل سیاست خارجی آمریکا در یک قرن اخیر. اما در یکی دو سال اخیر، و بخصوص
در یکی دو ماه اخیر، آمریکا دیگه شورش رو درآورده. این میزان پررویی حتی برای
آمریکا با اون سابقه خرابش، زیاد بود.
اما حتی اگه در ماههای آینده مذاکرهای هم شکل بگیره،
اسرائیل و عربستان، از طریق جرد کوشنر، انتظاراتی مطرح خواهند کرد که محاله ایران
بپذیره و منطقی هم نیست بپذیره.
از این جهت، مذاکره بین ایران و آمریکا، دست کم در دو سال
آینده بعیده، و اگه هم صورت بگیره، رسیدن به توافق با این دولت نزدیک به محاله.
در ماههای آینده مشخص خواهد شد که امیدی به مذاکره موفق هست
یا نه. اگه مشخص بشه که امیدی نیست، اثر کاهشی امید به مذاکره از بین میره. عدم
تحقق مذاکره به معنی تداوم کاهش درآمد نفتی خواهد بود، که یک مولفه بنیادین در
قیمت ارزه. این روزها صحبت از گشایش ارزی در امارات هم میشه. لیکن بعید میدونم
در نبود درآمد نفتی، این گشایش از اهمیت خیلی بالایی برخوردار باشه.
۳- کاهش اخیر نرخ ارز، برخی رو دستپاچه کرده و فروشندههای
بازار زیاد شدند. همین اتفاق اواخر پاییز سال گذشته هم رخ داد. اثر کاهشی این
مولفه گذراست.
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
برخی رکود اقتصادی رو دلیل کاهش تقاضای ارز و متعاقبا کاهش
نرخ ارز میدونند. اگه اینطور باشه، باید شاهد کاهش قابل توجه حجم معاملات نیمایی
باشیم، ولی گواهی بر چنین کاهشی ندیدم. البته سایتی که قراره حجم معاملات نیما رو
گزارش کنه کار نمیکنه، لذا در این مورد اطمینان ندارم.
در سایت sanarate.ir این آدرس برای گزارش حجم و
نرخ معاملات نیما معرفی شده که کار نمیکنه:
https://bi.cbi.ir/sadaf/dashboard/YKDhOQJC5nS3#/dashboard/2279
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
از سویی، کاهش شکاف بین نیما و بازار آزاد، یک اتفاق بنیادین
با آثار ماندنی بر بازار ارز هست.
لیکن از سوی دیگه، رشد نقدینگی هم یک مولفه بنیادین دیگهست،
که در بلندمدت به افزایش نرخ ارز منجر میشه. در سالهای اخیر، یک شکاف ۲۲ درصدی در
«رشد نقدینگی مازاد بر رشد اقتصادی» ایران و آمریکا وجود داشته. در بلندمدت، این
شکاف بر همه مولفههای دیگه غالب میشه، و به افزایش نرخ ارز منجر میشه.
البته شکاف «رشد نقدینگی مازاد بر رشد اقتصادی» رو میشه جمع
کرد، منتها مستلزم تغییرات اساسی در سیاستگذاری اقتصادی کشوره:
۱- رشد اقتصادی بالا، که مستلزم تغییر سیاست توزیع ثروت نفتی
از «پنهان در قیمت» به «نقدیست».
۲- کاهش سرعت رشد نقدینگی، که مستلزم بازنویسی علمی قانون
بانکداری بدون رباست.
فعلا نشونهای از
چنان تغییراتی دیده نمیشه.
💡پویا ناظران