پایگاه خبری فولاد ایران- از زمان شکلگیری
انقلابهای عربی به نام بهار عربی، یک سری تمایلات مردمی برای تغییرات شروع آغاز شد
که متاسفانه برخی کشورهای عربی منطقه مانند عربستان و امارات که تمایلی به این تغییرات
نداشتند و آن را به ضرر نظامهای سیاسی خود میدانستند با هزینههای قابل توجه ناشی
از درآمدهای نفتی در این کشورها، تلاشهایی با هدف تغییر این مسیر انجام دادند؛ این
تغییرات نیز منجر به آن شد که برخی مسائل تنشزا در منطقه رخ دهد. به دنبال تغییراتی
که بهار عربی در یمن، بحرین، مصر، لیبی و حتی در تونس ایجاد کرد شاهد بودیم که گروههای
بنیادگرا با کمک دیگر کشورها در برخی از این کشورها قدرت گرفتند. در این بین گروههای
بنیادگرایی مانند داعش که خود را در کشورهایی مانند سوریه و عراق به عنوان یک دولت
معرفی کردهبودند و اکنون با شکست مواجه شدهاند را به سمت منطقه شرق به عنوان مثال
افغانستان کوچ میدهند تا این منطقه را نیز به بیثباتی بکشانند.
در خصوص چرایی این
سیاستهای امارات و عربستان باید توجه داشت که یک رقابت ژئوپلیتیک بین آنها با ایران
و ترکیه وجود دارد و نمیخواهند که این تغییرات منجر به آن شود که حضور و نفوذ ایران
یا ترکیه در منطقه افزایش یابد. همچنین نگران هستند که این تغییرات و ایجاد دموکراسی
در کشورهای منطقه یعنی تغییر ساختارهای سیاسی و رفتن به سمت دموکراسی و مردم سالاری
با توجه به همزبانی کشورهای عربی منجر به آن شود که مردم داخل کشورهای عربستان و امارات
نیز تحریک شده و خواهان ایجاد تغییراتی شوند.
نکتهای که نباید از آن غافل شد این است که در این
تحرکات هفت، هشت ساله بویژه در سالهای اولیه گروهی مانند اخوانالمسلمین موفق شد یک
بروز محکم سیاسی داشته باشد که نمونه آن را در مصر و تونس مشاهده کردیم. عربستان و
امارات بیم آن را دارند که گروههای وابسته به اخوان به دلیل ریشهداشتن در کشورهای
عربی و گرایشهای مردمی به سمت آنها، تبدیل به آلترناتیوی برای نوع حکومت قبیلهای
و پادشاهی آنها تبدیل شود. از این رو ریاض و ابوظبی هزینههای هنگفتی انجام دادند تا
این آلترناتیو نتواند از لحاظ سیاسی در منطقه سربلند کند و به دیگر کشورها نیز وارد
شود.
بنسلمان و بنزاید
در زمینه سیاست خارجی اشتراکات بسیاری با هم دارند؛ به عنوان نمونه برای برخورد با
گروههای اخوان و جلوگیری از پیشرفت سیاسی آنها سیاستهای یکسانی را دنبال کردند.
لذا این دو در درجه اول در سیاستهایی چون مقابله با نفوذ سیاسی ایران و ترکیه در منطقه
دیدگاههای یکسانی دارند و تلاششان بر این است که مانع این نفوذ شوند. لذا در همکاری
با متحدان غربی و هزینه کردنهای فراوان سعی میکنند این نفوذ را سد کنند.
اما در زمینههای
داخلی سیاستهای بنسلمان و بنزاید تفاوتهایی با هم دارد. یعنی آنچه که در امارات
شاهد هستیم یک الگوی توسعهای است که مورد توجه بنسلمان نیز قرار گرفته و بنسلمان
در پی آن است که همان الگو را در عربستان پیاده کند. البته چون جامعه عربستان یک جامعه
قبیلهای کاملا سنتی است تلاشهای بنسلمان نتوانسته نتیجه مطلوب را به دست آورد و
فقط یک سری بحرانهای جدید را داخل جامعه عربستان تزریق کرده است. لذا بنسلمان در
الگوبرداری از بنزاید تلاش کرد که این اقدامات را با زور در داخل کشور انجام دهد اما
این اقدامات تحمیلی، بحرانهایی را به همراه داشت.
همچنین امارات برخلاف چند دهه گذشته که بیشتر به
مسائل داخلی همچون توسعه تمرکز داشت و کمتر در کشورهای منطقه دخالت میکرد در برهه
فعلی برای خود یک کد منطقهای تعریف کرده است. یعنی با توجه به تحولاتی که در یمن رخ
داد و نفوذی که عربستان و امارات در جنوب یمن انجام دادند اکنون امارات در پی آن است
که به عنوان یک قدرت منطقهای در تحولات نقش داشته باشد. اما امارات این کد را به اشتباه
انتخاب کرده است زیرا با توجه به جمعیت بومی یک میلیونی امارات، این کشور باید بیشتر
به مسائل داخلی توجه داشته باشد تا مسائل منطقه. از این رو خطراتی متوجه امارات شده
است و از آنجایی که کد منطقهای اش را به اشتباه انتخاب کرده اکنون با توجه به تنش
بین ایران و آمریکا اگر یک درگیری رخ دهد امارات نخستین کشوری خواهد بود که از این
درگیری ضربه میخورد.
عبدالرضا فرجی راد