پایگاه
خبری فولاد ایران - "قفل" برای این روی در قرار داده شده که آدم
درستکار را درستکار نگه دارد!
یک درصد از مردم ریاکار و دزد هستند! اینها بهدنبال بازکردن
قفلها و دستبرد به خانهها هستند.
و
یک درصد از مردم نیز همیشه درستکار هستند و تحت هیچ شرایطی
ریاکاری نمیکنند!
باقی 98 درصد مردم، تا زمانی درستکارند که همه چیز درست
باشد!
اکثر آنها، اگر
شرایط به نحوی رقم بخورد که به حد کافی وسوسه شوند، آنها نیز ممکن است دست به خطا
بزنند!
قفلها برای جلوگیری از نفوذِ دزدان نصب نمیشوند، دزدها بلد هستند که چگونه قفلها
را باز کنند!
قفلها برای حفاظت از مردم ِ نسبتاً درستکار، نصب میشوند تا
آنها وسوسه نشوند و درستکار باقی بمانند!
در واقع تمام آدمها،
پتانسیل کجروی را دارند، اما قیمت هر کسی، با دیگری فرق دارد!! و آستانه وسوسه هر
کسی، با دیگری متفاوت است!
نویسنده در کتاب «پشت پرده ریاکاری!!» آزمایش های جالبی
انجام داده است ؛
او در یک رستوران به عدهای از مشتریان چند سؤال میدهد تا
آنها در ازای گرفتن 5 دلار به این سؤالات پاسخ دهند، اما هنگام دادن پول به جای 5
دلار 9 دلار میدهد!! و به گونهای تظاهر میکندکه حواسش نیست و اشتباهاً 9 دلار
داده است!
برخی ازمشتریان
صادقانه 4 دلار اضافه را برمی گردانند اما عدهای هم به روی خود نیاورده و 9 دلار
را در جیب میگذارند و رستوران را ترک میکنند!
در آزمایش دیگری همین کار تکرار میشود با این تفاوت که
نویسنده در هنگام گفتوگو با مشتریان، تلفن همراهش زنگ میخورد و چند دقیقهای با
تلفن صحبت میکند و در انتها از مشتری برای اینکه وسط گفتوگو با آنها، به تلفن
همراهش جواب داده عذرخواهی نمیکند و به نوعی بی احترامی میکند!
در این آزمایش تعداد کسانی که 4 دلار اضافه را برمیگردانند
کمتر از آزمایش اول است!
وقتی مشتریان احساس میکنند نویسنده، وقت آنها را بدون
عذرخواهی گرفته، درصدد انتقام بر آمده و پول بیشتری که اشتباهاً نویسنده به آنها
داده را باز نمیگردانند!
این آزمایش حاوی نکته جالبی است که میتوان از آن برای توجیه
اینکه چرا در بعضی مناطق جهان آمار بالایی از ریاکاری و دزدی و ناهنجاری وجود
دارد، استفاده کرد ؛
مردم زمانی که حس میکنند به آنها از سوی حکومت ظلم میشود
یا حق آنها در جایی خورده میشود، هرجا که دستشان برسد سعی خواهند کرد تا با
ریاکاری و دزدی این حق خورده شده را جبران کنند...!
در واقع این سطح از دزدی و ریاکاری ونا هنجاری در همه جوامع،
به نوع تعاملِ حکومتها با مردم بازمیگردد!
رفتار دولتها بشدت روی شکلگیری اخلاق در جامعه تأثیرگذار بوده و بهسادگی میتواند
مرزهای اخلاق را جابهجا کند!
در صورتی که الگوهای رفتاری حاکمیت به شکلی باشد که مردم
احساس ظلم کنند، مردم خود را محق به نادیده گرفتن هنجارهای اخلاقی خواهند دانست و
ریاکاری ودزدی وتقلب و... در جامعه پررنگ شده و بعد از یک دوره زمانی از اخلاق،
تنها نامی باقی خواهد ماند...
هنر مدیریت