پایگاه
خبری فولاد ایران - استعفا یکی از نقطه های عجیب در زندگی شغلی هر انسان است.
لحظه ای که تمام تلاش و کوشش و ساخته ها و خاطره ها را، در یک اتاق رها میکنی، کیف
ات را بر می داری و از ساختمانی بیرون می آیی که هفته ها، ماهها و سالها، بهترین بخش
روزت را در آنجا گذرانده ای. دردی کشنده دارد و هر چه مدت کارکردنت بیشتر باشد کشنده
تر.
اما در فضای امروز جامعه ما، در کنار «استعفای قانونی» که با
نامه نگاری و تسویه حسابهای بیمه و مالیات و … همراه است، شکل دیگری از استعفا پدید
آمده که من آن را «استعفای عاطفی» می نامم. در این نوع از استعفا، فرد هنوز به محل
کار خود مراجعه می کند، هنوز در لیست بیمه و حقوق شرکت وجود دارد، هنوز صبح ها و عصرها
ساعت ورود و خروج خود را ثبت می کند اما ارتباط عاطفی خود را با مجموعه خود قطع کرده
است. دیگر دغدغه اش رشد و پیشرفت شرکت نیست. دیگر با پوشیدن لباس فرم شرکت، احساس غرور
نمی کند. در شرکت هست اما دیگر در شرکت «حضور» ندارد.
استعفای عاطفی در همه
جوامع و در همه کشورها و فرهنگ ها وجود دارد. اما برخی عوامل محیطی این پدیده را پررنگ
تر می کنند. یکی از این عوامل، رکود اقتصادی است. در رکود اقتصادی، امید به پیدا کردن
فرصت های شغلی جدید کم می شود. به همین دلیل کارکنان زیادی را می بینید که از کار خود
راضی نیستند اما گزینه دیگری هم ندارند. ماههاست استعفای عاطفی داده اند اما هنوز در
محل کار حاضر می شوند.
دیر پرداخت شدن حقوقها،
خود عامل دیگری است که این پدیده اجتماعی را تشدید می کند. زمانی که یک عضو از سازمان
مجبور می شود بخشی از درآمد خود را با کارهای بیرون مجموعه تأمین کند، طبیعتاً انرژی
و انگیزه اش برای کار کاهش می یابد. ضعیف بودن مهارت های ارتباطی و اجتماعی مدیران
از جمله سایر دلایل است.
به هر حال به عنوان یکی
از اعضای این جامعه، که سالهاست در نقش مربی و مشاور در کنار مدیران ارشد سازمان های
بزرگ و کوچک این کشور بوده ام، احساس می کنم پدیده «استعفای عاطفی» مشکلی است که دامنگیر
فضای کاری امروز ما شده است و به نظر می رسد که اگر به آن توجه نکنیم، این مشکل می
تواند اثرات بلندمدت جبران ناپذیری بر روی اقتصاد میهنمان داشته باشد.
💡 در وضعیت رکود
اقتصادی، مشکلات نقدینگی و تورم و …، اداره مکانیکی سازمان، کارکرد خود را بیشتر از
همیشه از دست می دهد. ایجاد ارتباط اثربخش با کارکنان و بهبود ارتباط عاطفی کارکنان
با یکدیگر، مدیریت و سازمان و در یک کلام، نگاه پر رنگ تر به عوامل انسانی می تواند
مهمترین راهکار عبور از این بحران باشد. نقش ارتباطات و مذاکره در این حوزه انکار ناپذیر
است.
به قلم محمدرضا شعبانعلی