پایگاه خبری فولاد ایران - اخیرا یکی از دانش آموخته های اقتصاد، با آمار و ارقام استدلال
کرده اند که چون سهم نفت در بودجه دولت ایران در طی سالهای اخیر به شدت کاهش یافته
و به رقم 4 درصد! در سال 1397 رسیده است و از طرف دیگر بیش از 100 هزارمیلیارد
تومان یارانه بنزین و 800 هزار میلیارد تومان یارانه گازوئیل و گاز و برق و بنزین
(!) است، یعنی بیش از 16 برابر درآمد نفتی سال 97 و همچنین چون در سال 1397 در یک
اتفاق نادر صادرات غیرنفتی بیش از 2 میلیارد دلار بیش از واردات بوده که با حذف
دلار 4200 تومانی به 5 تا 6 میلیارد دلار خواهد رسید، بنابراین "به راحتی
میتوان بودجه را نجات داد" و مشکلی برای دلار برای واردات هم نداریم،
بنابراین، نتیجه گرفتند که تنها ضربه تحریم ها، ورود ارز هست که برای آن هم توصیه
هایی داده اند!
چند نکته در مورد این
تحلیل، با فرض درست بودن عدد و رقمهای اعلامی، قابل توجه است:
1- جایگزین نفت در
بودجه چه بوده است؟ مسلما جواب اول مالیات است. مالیات از چه کسی گرفته میشود؟
مسلما از کارگزاران اقتصادی. کارگزاران اقتصادی در چه شرایطی به فعالیت می توانند
ادامه دهند؟ وقتی فضای کسب و کار و ریسک سرمایه گذاری پائین باشد و تعداد عوامل
دارای خصلت عدم قطعیت به حد قابل قبول و قابل کنترل کاهش یابد. اگر این شرایط وجود
نداشته باشد و در اثر فشارهای بسیار زیاد، عدم قطعیت های فراوان، افزایش هزینه های
تولید و عدم توان رقابت در بازار و ... کارگزار مجبور به تعطیلی واحد تولیدی خود
کند، چه کسی می ماند که مالیات دهد که جای خالی نفت را در بودجه بگیرد؟ بهای کاهش
سهم نفت در بودجه چه بوده است؟ فشار مالیاتی بر بنگاههای اقتصادی، چه میزان در
تعطیلی آنها تأثیر داشته است؟
جواب دوم کاهش ارزش پول
ملی و چاپ پول است که خب مسلما تورم ناشی از آن را مشاهده کرده ایم. این شرایط تا
کی قابل ادامه دادن است؟ تا کی دولت میتواند دست در جیب مردم کرده و کسری بودجه
خود را تأمین کند؟
2- وضعیت بودجه چگونه
است؟ چند درصد بودجه به بودجه عمرانی یا همان تملک دارائی های سرمایه ای تعلق
دارد؟ روند تغییر سهم بودجه عمرانی چگونه بوده است؟ اگر این سوال را با میزان
تخصیص و بودجه محقق شده مورد توجه قرار دهیم، چه اتفاقی روی داده است؟
3- صادرات به چه بهایی
افزایش یافته است؟ این بها را چه گروه هایی از این جامعه بر دوش کشیده اند؟
4- سوال اصلی این است
که اقتصاد را چه تعریف می کنیم؟ و اصولا منظور از کشور ایران و شهروندان ایران چه
کسانی هستند؟ اثر تحریم ها بر چه کسانی مصداق تأثیر قلمداد می شود و بر چه کسانی
مصداق تأثیر نیست؟ آیا اگر بودجه را به هر طریقی نجات دهیم، میتوان ادعا کرد که
تحریم بر اقتصاد تأثیر نداشته است؟ ولو اینکه نجات بودجه از محل چاپیدن شهروندان
خارج از بودجه تأمین شده باشد؟ این فرآیند تا کی میتواند ادامه پیدا کند؟ آیا قائل
به این هستیم که شهروندان درجه 1 و 2 داریم؟ مهم ایناست که هیچ تأثیری بر شهروندان
درجه 1 نداشته باشد و هر بلائی سر شهروندان درجه 2 بیاید، "به جهنم!"
5- تمام عزم گروهی از دوستان اقتصاد این است
که از محل حذف یارانه ها، درآمدی برای بودجه دولت کسب کنند! هرچند این موضوع را
بسیاری از آنها در تحلیل های خود ارائه نمی دهند و دلائل دیگری را مطرح می کنند،
اما همانطور که در تحلیل این دوست گرامی آمده است، عمده دلیل این موضوع، کشف
درآمدهایی برای کسری بودجه دولت است و بقیه موارد در حاشیه است. کما اینکه در
سالهای گذشته هم، بارها و بارها با اهداف بسیار زیبایی مثل هدفمند کردن یارانه ها،
حمایت از اقشار محروم، کاهش برخورداری اقشار ثروتمند از یارانه ها و ...، اقدامات
مشابهی انجام شد ولی ظاهرا نتیجه برعکس داده است که امروزه همان اهداف با شدت
بیشتر مطرح می شوند. این موضوع هم، باز به تفکیک جامعه به خودی و غیر خودی، شهروند
درجه 1 و درجه 2 برمیگردد. تحمیل تمام فشارها بر درجه 2 و نجات شهروندان درجه 1 به
هر قیمتی که شده!
محمود اولاد