پایگاه
خبری فولاد ایران - آنچه امروزه در عملیات بازار باز متداول است، آن است که بانک
مرکزی به خرید یا فروش اوراق بدهی کوتاهمدت دولت مانند اسناد خزانه با بانکها و موسسات
اعتباری در بازار بین بانکی میپردازد. با توجه به اینکه حوادث دهههای ۱۹۷۰ و
۱۹۸۰ در جهان نشان داد که کلهای پولی اولا بهطور کامل قابل کنترل نیستند، ثانیا برای
غالب کارگزاران اقتصادی و بهویژه افراد عادی سیگنال مناسبی برای تصمیمگیری در بر
ندارند و ثالثا هدف میانی مناسبی برای دستیابی به اهداف نهایی از قبیل کنترل تورم و
حفظ ثبات اقتصادی نیستند، بانکهای مرکزی به تدریج از اواخر دهه ۱۹۸۰ و اوایل دهه
۱۹۹۰ به هدفگذاری میانی نرخ بهره روی آوردند و ابزار سیاستگذاری مورد استفاده برای
این هدفگذاری عملیات بازار باز بوده است. رویه رایج آن است که بانک مرکزی بر اساس
رابطهای که متغیرهای هدف نهایی عمدتا شامل تورم و تولید با نرخ بهره دارند، با توجه
به مقادیر بهینه تورم و تولید یک نرخ بهره هدف بهطور مشخص برای بازار بین بانکی بهعنوان
موثرترین نرخ بهره کوتاهمدت تعیین میکند که میتوان آن را نرخ بهره سیاستی نامید.
همچنین، بازهای حول این نرخ بهره هدف تعیین میکند که کریدور نرخ بهره است و دامنه
مجاز برای تغییر نرخ بهره بازار بین بانکی حول نرخ بهره هدف بوده و بانک مرکزی تا زمانی
که نرخ بهره بازار بین بانکی داخل کریدور باشد، در صورت صلاحدید میتواند مداخلهای
به شکل خرید و فروش اوراق در بازار بین بانکی انجام ندهد؛ اما همین که نرخ بهره بازار
بین بانکی به سقف یا کف کریدور نزدیک شود، بانک مرکزی با خرید و فروش اوراق بدهی دولت
بهویژه از نوع کوتاهمدت سعی میکند که نرخ بهره را به حول نرخ بهره سیاستی برگرداند.
بنابراین در چنین شرایطی عملیات بازار باز میتواند نرخ بهره بازار بین بانکی و بالطبع
وضعیت کلی نرخ بهره در اقتصاد را تنظیم و از آن طریق به تحقق اهداف نهایی اقتصاد کمک
کند.
✅ با توجه به
ویژگیهای بخش مالی و بانکی اقتصاد ایران و به دلیل نبود تجربه عملی در این زمینه دورهای
از چالشهای احتمالی را به همراه خواهد داشت که اجتنابناپذیر است و در عین حال در
شرایط سختی راهاندازی میشود که لازم است سطح توقع خود را از آن کاهش دهیم تا قادر
شویم به تدریج سیاست پولی را به مسیر صحیح هدایت کرده و آن را در خدمت افزایش رفاه
شهروندان سرزمینمان قرار دهیم.
دکتر تیمور رحمانی، از دانشگاه تهران