پایگاه
خبری فولاد ایران - برخی تحلیلگران چنین گمانه زنی می کنند که در حال حاضر قیمت
دلار در برابر ریال بیش از حد رشد کرده و عملاً با محدوده ارزش ذاتی خود فاصله گرفته
است.
نویسنده این یادداشت ادعایی در خصوص اقتصاد و شیوه های محاسبات
ارزش ذاتی ارزها در برابر یکدیگر ندارد؛ اما اگر شرایط فعلی حاکم بر اقتصاد کشور را
به عنوان شرایط «رکود تورمی» – که شباهت فراوانی با وضعیت اقتصاد و سیاست کشور در سالهای
۹۰ تا ۹۲ دارد – بپذیریم، بایستی بگوییم که دلار به ریال تاکنون همان مسیری را پیموده
که در آن سالها پیمود و حتی در دوران اوج خوش بینی ها نسبت به دولت تازه روی کار آمده
آقای روحانی نیز عقبنشینی چندانی از مواضع خود نداشت.
در واقع اگر بخواهیم مدل رشد جهشی دلار به ریال در سالهای ۹۰
تا ۹۲ را ناشی از افزایش شدید تورم همزمان با اوج گیری تحریم های جهانی به رهبری اوباما
در همان سالها و رکود اقتصادی شدیدی که در پی آن ایجاد شد برای وضعیت فعلی نیز مدل
سازی کنیم، به این نتیجه میرسیم که رشد دلار در ۱ سال اخیر به هیچ وجه یک رشد غیرمنطقی
ناشی از سفته بازی عده ای سودجو و انگشت شمار نبوده و عوامل بنیادی تر این روند صعودی
را رقم زده اند.
شباهت جهش تورمی اخیر
با وضعیت رشد تورم در سالهای ۹۰ تا ۹۲:
به این ترتیب با یک شبیه
سازی ساده به این نتیجه می رسیم که اگر بخواهیم رشد ۳/۷ برابری دلار به ریال در سالهای
۹۰ تا ۹۲ (از حدود ۱۰۰۰ تومان تا ۳۷۰۰ تومان) را برای مقطع زمستان ۹۶ – با فرض قیمت ۳۷۰۰ تومانی دلار – تا کنون هم
اعمال کنیم، عملاً سطحی در محدوده ۱۳.۷۰۰ تومان به دست می آید که با نرخ فعلی دلار
در بازار آزاد همخوانی کامل دارد. پس در واقع از دید همسویی با رشد تورم و بدون درنظر
گرفتن و لحاظ کردن عوامل مربوط به آینده در محاسبات، نرخ دلار به ریال در یک محدوده
تعادلی و منصفانه به سر می برد.
اما پرسش کلیدی اینجاست که از اینجا به بعد چه مسیری می توان
برای دلار به ریال متصور بود؟
در پاسخ به این پرسش
نیز می توانیم شرایط مشابه سال ۹۲ را در ذهن ترسیم کنیم. در اوایل بهار سال ۹۲ و با
آغاز زمزمه تغییرات سیاسی به نفع جناح میانه رو در آستانه انتخابات ریاست جمهوری آن
سال، دلار به ریال به آرامی از نزدیکی سطح ۳۷۰۰ تومان عقب نشینی کرد و پس از محرز شدن
پیروزی آقای روحانی در مقطع تا ۲۹۰۰ تومان نیز سقوط داشت. در شرایط سیاسی آن دوران،
از یک طرف فضا برای امیدواری نسبت به شکسته شدن بن بست مذاکرات هسته ای و توافق با
غرب وجود داشت و از سوی دیگر رهبری ایالات متحده نیز در دستان یک چهره میانه رو و متعلق
به حزب دموکرات بود. نکته دیگر نیز اینکه رکودی که در آن مقطع بر کشور حاکم شد پس از
یک دوره طولانی رونق اقتصادی – از مقطع پایان جنگ به این سو – حاصل شد و اقتصاد کشور
دچار یک ضعف و سستی شدید نشده بود.
در شرایط کنونی اما این فضای امیدواری وجود ندارد. در واقع ایران
پس از حصول توافق برجام به کلیه تعهدات خود عمل کرده اما مشکل اینجاست که روی کار آمدن
جمهوریخواهان به رهبری ترامپ که عملاً نماینده کسب و کارها و صنایع بزرگ زیاده خواه
و دارای گرایش های توسعه طلبانه در آمریکاست، به صورت آشکاری زمینه را برای هر گونه
سازش و اتخاذ یک رویکرد متضمن رضایت طرفین سلب کرده و با وضع تحریم های شدید در حال
اعمال فشار سنگینی روی اقتصاد ایران است. همچنین اقدام اخیر آمریکا در تروریستی اعلام
کردن سپاه پاسداران باعث می شود تا هر چه بیشتر تنش ها در روابط ایران با غرب افزایش
یابد و طرف ایرانی نیز احتمالاً دست به واکنش های تندی بزند که خود موجب افزایش ریسک
گریزی و هراس در سطح جامعه خواهدشد.
با درنظر گرفتن عوامل
فوق احتمال آنکه جو تنش زای حاکم در روابط ایران با آمریکا دوباره بخش قابل ملاحظه
ای از تقاضای تازه نفس را وارد دارایی هایی مانند دلار و طلا (عمدتاً به صورت خرید
سکه) نماید کم نیست و در صورت چنین واکنشی و عدم دخالت بانک مرکزی نسبت دلار به ریال
روندی صعودی خواهد پیمود.
✍️ نیما آزادی