پایگاه
خبری فولاد ایران - متأسفانه اغلب کشورهای
نفتی به خصوص درحال توسعه به دلیل دارا بودن منابع کلان نفتی نیاز چندانی به
مالیات نداشتهاند و به همین دلیل روی آن متمرکز نشدهاند. اما درکشورهایی که
منابعی همچون نفت و گاز ندارند مجبورند که کشورخود را با مالیات اداره کنند و
برهمین اساس قوانین و سازوکارهای دقیقی برای دریافت مالیات دارند. البته دراین
میان استثنائاتی هم مانند نروژ داریم که با وجود دارا بودن ذخایر نفتی در مالیات
ستانی بسیار مترقی و پیشرو است.
🔹 مالیات نقش
غیرقابل انکاری در نحوه اداره کشورها دارد که این نقش علاوه بر بخش اقتصادی بخشهای
سیاسی و اجتماعی و فرهنگی را نیز در برمی گیرد و بدین ترتیب بهطور کلی رفتار دولتها
و حکومتها را تغییر میدهد. برای مثال درصورتی که عراق به جای درآمدهای نفتی با
مالیات اداره میشد هيچگاه نمیتوانست در مدت کوتاهی دو جنگ با همسایگان خود یعنی
ایران و کویت راه بیندازد.
چرا که اگر با مالیات مردم کشور اداره میشد حاکمان این کشور
باید پاسخگو میبودند اما چون درآمدهای بیحساب و کتاب نفت دراختیار صدام بود به
فکر ماجراجوییهای سیاسی خود بود.علاوه براین مالیات رابطه مستقیمی با دموکراسی
دارد. به این معنا که هرچه سهم مالیات در اداره کشور بیشتر باشد حکومتها دموکراتتر
میشوند. اگر مردم مالیات بیشتری بپردازند روی عملکرد دولتها حساستر میشوند و
آن را با دقت دنبال میکنند. برهمین اساس برخی اعتقاد دارند باید پول نفت را میان
مردم توزیع کرد و مالیات آن را گرفت.
🔹 نهاد دولت
برای تأمین مخارج خود نیازمند منابعی است که نحوه تأمین آنها در طول تاریخ تحولات
زیادی یافته است. مهمترین منبع مالی حکومتها مالیات است که مقدار و روش اخذ آن با
نحوه مشارکت مردم در حکومت رابطه قابل تأملی دارد. به عبارتی میتوان ساختار حکومتها
را به نحوه دریافت مالیات و تأمین مخارج دولت ارتباط داد.
پرداخت مالیات از سوی مردم به حکومت تابعی از وضعیت اقتصادی
آنان و خدمات دریافتی از حکومت است.هر زمان که حکومتها مالیات بیشتری از مردم مطالبه
کنند آنان به هزینههای حکومت و قضاوت در مورد عملکرد آن حساستر میشوند. بهعبارت
دیگر مقدار مالیات دریافتی و عکسالعمل مردم در قبال چگونگی به مصرف رساندن آن را
میتوان میزان الحراره سیاسی حکومتها نامید.
زمانی که مالیات دریافتی درحد توان مردم باشد و در راه رفاه
و آبادانی کشور خرج شود، حکومتها با مشکل چندانی روبهرو نخواهند بود، لیکن
زمانی که عامه مردم اعتقاد چندانی به صلاحیت و عملکرد حکام نداشته باشند، دریافت
مالیات بسیار دشوار میشود و اگر مالیات دریافتی از توان پرداخت مردم نیز بیشتر
باشد، بدون شک مقاومتها و شورشهایی علیه دولتها و حکومتها بروز خواهد کرد.
🔹 مبارزات
مردمی برای محدودسازی حکومتها در تعیین مالیات و نحوه خرج آن بطور ضمنی به معنی
حق تعیین مالیات و نظارت بر خرج آن توسط نمایندگان منتخب ملت است که امروزه به
عنوان مهمترین پدیده مردم سالاری در جهان شناخته شده است.هر مقدار که حکومتی برای
تأمین هزینههای خود بیشتر نیازمند اخذ مالیات از مردم باشد، به همان نسبت مجبور
خواهد بود بیشتر رأی و نظر آنان را در حکومت دخالت دهد.
📝 لطفعلی
بخشی