پایگاه
خبری فولاد ایران
- اظهارات محمد جواد ظریف در مورد بالا بودن خطر بروز جنگ،
بسیاری از ایرانیان را دلمشغول و بعضاً نگران کرده است. آنها میپرسند سخنان ظریف
تا چه اندازه ریشه در واقعیت دارد؟
در درجۀ نخست به نظر میرسد که ظریف به منظور ترساندن
اروپاییها و ترغیب آنان به مقابله با برخی اقدامات آمریکا و اسرائیل علیه ایران،
جدی بودن خطر جنگ را به میان کشیده است و بنابراین، از این جهتِ خاص، نباید چندان
نگران بود!
در واقع، هیچکدام از محافل اصلی تصمیمگیر در ایران، اسرائیل
و آمریکا تمایلی به درگیری نظامی ندارند و همگی تصورشان بر این است که از طریق
مقابلهجویی غیرنظامی میتوان طرف مقابل را مهار و یا به عدول از موضعاش وادار
کرد.
با این حال، وقوع جنگها همیشه هم در اختیار و ارادۀ رهبران
سیاسی و نظامی نیست. وقتی که کشورها به منظور عقب راندن یکدیگر، در حوزههای
غیرنظامی شاخ به شاخ میشوند، چه بسا که یک اتفاق غیرمترقبه آنان را به جنگ و
رویارویی نظامی بکشاند و هزینههای سنگین پیشبینی نشدهای به ملتهای آنها تحمیل
کند.
از قضا تصور اینکه طرفِ رقیب یا دشمن، اراده و و یا توان
ورود به جنگ را ندارد و بدین جهت میتوان در مواقع مقتضی ضرباتی محدود و بدون
هزینه به آن وارد کرد، خطر بروز جنگ را افزایش میدهد.
از نقطه نظر روانشناسانه، عملیات ایذایی متقابل، در صورت
تداوم دراز مدت، سبب فرسایش اعصاب و انباشت خشم و انفجار عصبی میشود و ناگهان
منطق "هر چه بادا باد!" بر افراد غلبه میکند. طبعاً رهبران کشورها نیز
از این پدیده برکنار نیستند.
آنها نیز از گوشت و پوست و استخوان و اعصاب ساخته شدهاند و
ای بسا که تحت فشارهای فزاینده، ناگهان منفجر شوند و دستوری صادر کنند که حاصلی جز
ورود به جنگی ناخواسته نداشته باشد.
از این رو، به رغم بیمیلی همۀ طرفها برای اجتناب از جنگ،
احتمال آن به صورتی غیرارادی وجود دارد، گو اینکه چندان جدی و قریبالوقوع نمینماید.
با این حال، شرایط فعلی حاکم بر روابط ایران با آمریکا و
اسرائیل هر چه بیشتر تداوم یابد، خطر بروز جنگ را هم افزایش میدهد. با این وضع،
آیا دو طرف برای خنثی کردن خطرات جنگی احتمالی فکر و برنامهریزی هم کرده اند؟ یا
اینکه رشد فزایندۀ بحران را به حال خود رها ساختهاند حتی اگر نتیجهاش تصمیمی شود
از جنسِ هر چه بادا باد؟
✍️احمد زید
آبادی