پایگاه
خبری فولاد ایران - یکی از نگرانیهای منتقدان بازار شکل گرفتن انحصار در بازار
و در نتیجه ثروتاندوزی عدهای انگشتشمار به قیمت بدبختی انبوهی از مردمان جامعه است.
آیا واقعاً سلاطین اقتصادی
محصول شکست بازار هستند؟
آزادترین اقتصادهای جهان هنگکنگ، سنگاپور، نیوزیلند، انگلستان،
کانادا، دانمارک، تایوان، لوکزامبورگ، سوئد و هلند هستند. این کشورها نرخ مالیات پایینی
دارند، نظام قانونی خوبی دارند، پولشان سالم است، تجارت آزاد را به اجرا میگذارند
و مقرراتپردازیشان بر کسبوکار کمینه است. بدون استثنا هیچکدام از این کشورها بین
تجار و واردکنندگان دلار با قیمت ارزانتر از بازار توزیع نمیکنند. ممکن است بگویید
که این کشورها ثروتمند هستند و با مشکلاتی از جنس وضعیت کنونی ایران دست و پنجه نرم
نمیکنند پس نیازی به چنین سیاستهایی ندارند.مردمان این کشورها نیز به نوبه خود با
چالشهای گوناگونی در طول تاریخ مواجه بودهاند. از جنگهای جهانی گرفته تا استعمار
و... . نکته مهم این است که هیچکدام با سیاستهایی از جنس پولپاشی میان احبا و بینظمی
در سیاست پولی ثروتمند نشدهاند و هیچکدام از این طریق چالشهای کشور را حل و فصل
نکردهاند.
حال کدامیک از این کشورهای صدرنشین در فهرست آزادی اقتصادی با
مشکل سلاطین اقتصادی و ثروتهای بادآورده ناشی از رانت دولتی مواجه است ؟هیچکدام.
هیچکدام از کشورهای منتفع از اقتصاد آزاد سلطان اقتصادی ندارند. بهرغم آنکه ثروتمندان
در این کشورها چندین برابر ثروتمندان ایرانی مکنت دارند اما بازار کاغذ و قیر و سکه
در هیچکدام از آنها به دلبخواه یک نفر سودجو به خطر نیفتاده و متلاطم نمیشود. امروزه
احتکار در هیچکدام از این کشورها معنا ندارد و قانونی برای مبارزه با احتکار و گرانفروشی
در این کشورها در کار نیست.
از آنسو ایران، در معیت کشورهایی چون نیجر و سودان و کنگو و
ترکمنستان و کره شمالی و ونزوئلا در قعر جدول آزادی اقتصادی قرار داشته و به مجموعه
کشورهایی تعلق دارد که در ادبیات اقتصادی به آنها اقتصادهای کنترل شده و برنامهریزیشده
گفته میشود. در کشورهایی که در قعر جدول آزادی اقتصادی گیر افتادهاند تا بخواهید
سلطان داریم و صنایع عموماً در چنگ و انحصار انگشتشماری هستند که ارتباطات سیاسی قویتری
دارند. مطالعه این موضوع کار آسانی است. کافی است سری به کشور همسایه، ترکمنستان، بزنید
تا ببینید که انجام هیچ کاری بدون همکاری سلاطین نزدیک به نهادهای قدرت ممکن نیست.
اگر سلاطین اقتصادی حاصل شکست بازار نیستند و در آزادترین اقتصادهای
دنیا اثری از ایشان نیست، پس کارخانه تولید سلاطین اقتصادی چطور کار میکند؟ خصوصیت
مشترک تمام سلاطین اقتصادی، در تمام دنیا، یک چیز است؛ ایشان محصول برنامهریزی مرکزی
و توزیع رانت دولتی هستند. هیچ استثنایی بر این قاعده وجود ندارد.به عنوان نمونه در
پرونده سلطان کاغذ، افرادی به صورت سازمانیافته ارز ارزانقیمت دولتی برای واردات
کاغذ دریافت کرده و آن را صرف امور دیگری کرده یا به قیمت آزاد در بازار به فروش رسانده
بودند. گفته میشود که ارزش این پرونده نهچندان بزرگ قریب به1700میلیارد تومان است.شرط
تولید یک سلطان اقتصادی، توزیع رانت در اقتصاد دولتی است.هرچه پول بیشتری توسط دولت
توزیع شود بهرهوری آن کاهش یافته، فساد افزایش خواهد یافت و سودجویان بیشتری به دنبال
پیدا کردن راهی برای دریافت این پولها تلاش خواهند کرد.
اگر امروز تمام دریافتکنندگان رانتهای دولتی را اعدام کنیم
و فردا دوباره در دستگاه دولت توزیع رانت را ادامه بدهیم افراد جدیدی برای دریافت این
رانتها مراجعه خواهند کرد. به عبارت روشنتر، بسیار خوب است که عدالت جاری و با متخلفان
برخورد شود اما مادامی که توزیع رانت ادامه یابد کارخانه تولید سلاطین به کار ادامه
خواهد داد.
به قول دوستی، شبیه این است که از روی پشت بام دسته اسکناسی را
به خیابان شلوغی بپاشیم و بعد سعی کنیم تمام روز را صرف پیدا کردن دارایی از دسترفته
کنیم.
متاسفانه بسیاری از سیاستهای جاری دولت از این جنس است. پس از
ماهها زمان و میلیاردها هزینه و تمرکز بسیاری از خدمتگزاران زحمتکش کشور نهایتاً قرار
است به نقطه پیش از رانتپاشی برسیم تا بتوانیم با اقتدار و ضمن اثبات هوشیاری و توانمندی
مجدداً رانت را، انشاءالله بین افراد دیگری، توزیع کنیم و امیدوار باشیم که اینبار
از رانتهای توزیعشده سوءاستفاده نشود. یا به عبارت دیگر صبح روز بعد قبراق و آماده
روی پشت بام باشیم تا مجدداً دارایی مردم را به خیابان بپاشیم. دست مریزاد.
✍️محمد ماشینچیان