پایگاه
خبری فولاد ایران
- فکر میکنم با این طرحی که اعلام شد بخشی از نگرانیهایی که در
مورد مکانیسم کشف قیمت گفتیم از بین میرود:
در این روش سامانه مرکزی برای کشف قیمت در کار نیست، قیمت کمابیش مشخص و برونزا است و عرضه/تقاضا باید خود را با آن تنظیم
کند.
حسن این روش علاوه بر سادگی این است که باعث می شود خریدار و فروشنده سهمیه یک قیمت مرجع
مشخص در ذهن داشته باشند و نزدیک به آن مبادله کنند و نگرانی از ارزانفروشی سهمیه
و دستکاری قیمتها کم شود.
اشکال این روش چیست؟ یک اشکال این است که معلوم نیست عرضه/تقاضا
در این قیمت (۹۰ درصد فوب خلیج فارس) پاک شود، یعنی میزان خریدار سهمیه به اندازه فروشنده
سهمیه باشد. حسن سیستم بازار الکترونیکی این بود که قیمتی در آن کشف میشود که اطمینان
میداد عرضه و تقاضا با هم برابر هستند. اگر تقاضای واقعی داخل در این قیمت به اندازه
مازاد سهمیه نباشد، دولت مجبور است از محل خلق پول جدید هزینه بازخرید سهمیههای اضافه
مصرفنشده را تامین کند و این تورمزا است.
مگر این که قاچاق - عمدتا در مرزهای غربی - همچنان در این قیمت
سودآور باشد و تقاضای قاچاق همه سهمیه مازاد را بخرد. دقت کنیم که وقتی قیمت فروش
۹۰٪ فوب است دیگر نگران از دست رفتن سوخت یارانهای نیستیم چون دولت یارانه ای پرداخت
نمی کند. همان طور که گفتیم قاچاق در این حالت تبدیل می شود به صادرات مویرگی نفت خام
در شکل فرآورده. در واقع مشکل قاچاق به جای این که مشکل کشور ما باشد، مشکل کشورهای
همسایه میشود.
سهمیه تخصیص داده شده (۲۴ لیتر به هر نفر) به عدد مصرف کل داخلی
نزدیک است و عملا باعث صرفهجویی حدود ۲۰ میلیون لیتری در روز در یارانه پنهان به قاچاق
میشود.
حامد قدوسی