پایگاه خبری
فولاد ایران - درآمدهای نفتی راسالخیمه اقتصاد ایران
است، و پایه بنیادی بودجه سالیانه کشور را تشکیل میدهند، و این بودجه صرفا براساس
محاسبه ارزش و حجم فروش نفت بنا میشود، و با تحریم های جدید آمریکا، در بدترین شرایط
خود قرار میگیرد.
در دوره قبل از توافقنامه
برجام، سران سعودی، در راستای مهار قدرت رو به گسترش ایران در منطقه، به یکباره جنگی
نفتی را علیه ایران و روسیه کلید زدند، و طی آن، بهای جهانی نفت را از رقمی نزدیک به
۱۱۰ دلار، به رقمی حول ۵۰ دلار در ازای هر بشکه نفت خام رساندند و نظام را در یک تنگنای
بزرگ اقتصادی قرار دادند و ایران را پای مذاکرات با امریکا و سایر قدرتهای غربی کشاند.
حال سوال اینجاست که، در این شرایط پر فشار، ایران برای ادامهی
فروش نفت، و دستیابی به درآمدهای نفتی، چه سیاستی در پیش خواهد گرفت؟
تهاتر نفت در برابر کالا
که پیشتر نیز بین ایران و دو دولت چین و روسیه برقرار گردیده بود، به دلایلی، دیگر
امکانپذیر نیست.
دولت چین انصراف کامل
خود را از خرید نفت عملی نموده، و روسها با تضمین منافعشان در سوریه توسط آمریکا،
توجیهی در کمک به ایران نمیبینند.
چینیها با اتکای نفتی
به واردات از روسیه، توجیهی در همکاری با ایران نمیبینند، تا دست به معاملات تهاتری
با ایران بزنند.
کاهش چشمگیر بهای نفت،
انتخاب روش تهاتر نفتی را بسته است؛ زیرا نفتی که در شرایط چهل ساله تحریم صنعت نفت،
۱۲ الی ۱۶ دلار برای استخراج هر بشکه از آن هزینه میشود! و نهایتاً با رقم ۵۰ دلار
معامله میشود، دیگر از امکان ارزانفروشی، یا تهاتر برخوردار نخواهد بود، تا به یک
درآمد برسد.
چرا که تمام سود حاصله صرف هزینههای دلالی و هزینههای جا به
جا کنندگان پول خواهد شد!
در رابطه با فروش قاچاقی
نفت در بازار آزاد یا بازار سیاه، «برخی میگویند اگر داعش نفت عراق و سوریه را فروخته
است، ایران نیز می تواند نفت خود را بفروشد»؛
اما قیمت جهانی نفت آنقدر پایین آمده است که عملاً راه قاچاق
توجیه اقتصادی نخواهد داشت. فروش نفت ایران به نام نفت عراق به دلیل بهای پایین نفت
در بازارهای جهانی، عراقیها علاقهای به اجرای چنین سیاستی ندارند و در صورت اجرا،
انتظار نمیرود که در سطح کلان و در سطح موردنظر ایران رخ دهد؛ و با توجه به تهدید
به تحریم عراق از طرف امریکاییها، چنین سیاستی از پیش شکست خورده خواهد بود.
تهاتر نفت از طریق عراق در سیاست رسمی وجود نخواهد داشت، اما
به طور غیر رسمی، تا حدودی ادامه خواهد یافت.
کشور آذربایجان برای جمهوری خودمختار نخجوان ۵۰ هزار بشکه در
روز مجبور خواهد بود از ایران نفت بخرد، و نیز کشور افغانستان و بخشهایی از پاکستان.
در قاچاق نفت صرفههای
دیگری ایجاد میشود، هزینههای بیمههای زمینی وگمرکی کاهش مییابد و نوعی زیان ارزانفروشی
را جبران میکند!
چاههای نفت نباید از
تولید بیافتند، بستن چاههای نفت زیانبار است، و احیای آن پر هزینه و صد البته باعث
کاهش برداشت از مخزن میشود؛ وجود یک آب باریکه برداشت خیلی مهم است، و مهمترین بخش
همین است. حوضچه استخراج از آن نشود، میدان نفتی تبدیل به قیر میشود و تا شصت سال
باید صبر کرد تا دوباره استخراج صورت بگیرد!
مصرف داخلی نفت هم بالاست؛
برای همین، برداشت بین مخازن را جهت زنده ماندن آن تقسیم می کنند؛ مصرف داخلی نفت حدود
دو میلیون بشکه در روز است.
بیست هزار حلقه چاه در ایران، که اول انقلاب روزی بیست هزار بشکه
از آنها استخراج میشد، به روزی دو هزار بشکه رسیده است.
نبود تکنولوژی نوین تزریق
گاز، استخراج غیرصیانتی و...، مصرف داخلی نفت، رقیب صادرات نفت است؛
برای همین، گفته میشود:
ما مثلا در بیست سال آینده نفت برای فروش نداریم.
کل ظرفیت استخراج ایران
به دلیل عدم توسعه حدود ۴ میلیون بشکه در روز است، دو میلیون مصرف داخلی است، و بقیه
به میزان تقاضا قابل استخراج است، البته در شرایط غیرتحریمی!
🚨در بهترین حالت،
قاچاق نفت تا چهارصد هزار بشکه در روز میسر است؛ اما این رقم فروش و در زیر قیمت رسمی،
جواب یک سوم هزینه خود دولت را هم نمیدهد و در تدوام این شرایط، در کوتاه مدت، فروپاشی
اقتصادی[محتمل] است!
مجمع فعالان اقتصادی